سؤالات مربوط به تقليد سؤال 1: هر گاه مقلد، احكام وقايع و موضوعات را از مجتهدى كه مقلد خودش است اخذ نموده، آيا به موت آن مجتهد اين احكام باطل خواهد بود، و لازم است كه رجوع به مجتهد حى نمايد؟ و يا اين كه باطل نمىشود، بلكه در موضوعات آخر و حوادث جديده بايد به مجتهد حى رجوع نمايد؟
و آيا عنوان مجتهد بالنسبة به مقلد، عنوان دليليت است مثل نبى و وصى، بالنسبة به مجتهد، و يا آن كه عنوانش استنابه است در استنباط حكم موضوع واستخراج حكم؟
به هر يك از دو عنوان، بطلان احكام مستخرجه و مستنبطه به زوال دليل و يا نائب چه معنى دارد؟ و بر تقدير عدم بطلان و عدم زوال، اين كه مثلا گفته شود كه امر آن احكام را شخص مقلد به استنابه و يا به دليليت مجتهد گذرانده و از تحصيل آنها فراغت به هم رسانيده، پس تحصيل بعد از تحصيل و تشخيص بعد از تشخيص معنى ندارد و احكام آخر كه تحصيل نشده با استنابه مجتهد حى و يا به دلالت او تحصيل آنها لازم است، پس بنابر اين تقدير، آنچه متعارف است از علما و متداول در السنه است از حكم به وجوب بقاء بر تقليد مجتهد ميت، آيا اين حكم افتا است از مجتهد، به معنى بيان حكم عمل مكلف است؟ و يا آن كه حكم فرعى نيست بلكه معنى آن، تثبيت احكام موضوعات است كه از مجتهد ميت اخذ شده، و يا آن كه