بلكه احوط در صورت نبودن پسر، وجوب بر مطلق ارحام است الاقرب فالاقرب. و در صورت عدم وجود من يقضى منهما از خودشان بازپرس مىشود اگر از روى عصيان ترك كرده باشند، و الا معذور مىباشند، اگر چه شغل ذمه باقى است. و لذا اگر يكى [از] مؤمنين قربة الى الله تبرعا قضا كند به نيابت ايشان صحيح است، و مثاب و مأجور مىباشد، چون احسان كرده است به برادر مؤمن مضطر، چون كه أفقر همهء مردم و مضطرتر همه است، چون دستش از چاره كوتاه است. و احسان به او بهتر است از احسان به احياء. (وفقنا الله و ساير اخواننا المؤمنين لكل خير).
سؤال 155: كسى كه معلوم نيست تقليد كرده باشد، يا تقليد نكرده، يا تقليد كسى كرده است كه صلاة فائته را از ثلث ميت مىداند، يا [از] اصل مىداند ولى ورثه از ثلث مىدانند، و همچنين ساير عبادات او كه بايد قضا بشود مال مرد است و وصيت نكرده است تكليف ورثه چيست؟ آيا فرق است بين آن كه تقليد هيچ نكرده، و بين آن كه كرده، يا نه؟ جواب مسأله [را] بيان فرمائيد!
جواب: آن كه تقليد كرده و لكن عباداتش را باطلا به اعتقاد خودش آورده، يا آن كه هيچ نياورد تا دين شده، بايد ورثه آنها را استيجار نمايند ولو وصيت نكرده باشد. و مناط در دين شدن و نشدن تقليد خود ميت است. وأما آنهائى كه تقليد نكرده، و مسأله هم خلافى است بين علماء، و لكن عبادات آورده مثلا صلاة بى سوره خوانده، يا روزه گرفته و در روز شرب توتون كرده، حال كه فوت شده ورثه تقليد كسى مىنمايد كه صلاة بلا سوره را صحيح مىداند، و شرب توتون را مبطل صوم نمىداند در اين حال مناط تقليد ورثه است، به جهت آن كه دين شدن آنها منوط است بر اين كه ميت تقليد مجتهدى كرده باشد كه صلاة بلا سوره، يا صوم كذائى را باطل بداند، و مفروض آن است كه آن دو بطلانش در حق ميت معلوم نيست. و هم چنين در ساير از عباداتى كه محل خلاف است بين علماء، پس اگر خمس و زكات يا حج او هم فرضا در مسائل خلافيه اخلال كرده باشد، يا معلوم نباشد كيفيت آوردنش و فعلا ورثه او آنها را اجتهادا، يا تقليدا، آنها را صحيح بدانند قضاء و اعاده لازم نيست. كما اين كه در اين جاها اگر ورثه هم باطل بدانند بايد قضاء و اعاده نمايند، چون او را مديون مىدانند. (والله العالم) سؤال 156: نماز مستحبى با اشتغال ذمه به فوائت جايز است، يا نه؟ وهكذا اجير شدن