است.
و اگر مراد وصايت صغار باشد بعد از كبير شدن، كه اگر فرض شود موت پدر ايشان پيش از بلوغ ايشان، امر راجع به حاكم شرع باشد، چون مفروض وصايت ايشان است بعد از بلوغ، پس قبل البلوغ با فرض موت وصى، موصى بلا وصى است، اين صحيح است و لكن در فرض.
سؤال 557: حجة الاسلاما! متعنا الله به طول بقائكم انشاء الله، ما تقولون في شخص كان قوله دائما من باب الوصية لاهله أن يدفن في مكان معين في النجف الاشرف، ثم من بعد زمان سافر وتوفى و ما أوصى في شئ لملازميه في السفر، وحملوه ملازموه الى كربلا ودفنوه، هل لاهله أن يعملوا بما قاله المرحوم لاهله من الوصية، بينو لنا.
بسم الله الرحمن الرحيم.
جواب: نبش قبره مشكل لانه موجب لهتك حرمته إلا اذا صار عظاما: فحينئذ لايبعد جواز نبشه وحمله الى النجف، مع أنه أيضا مشكل (والله العالم).
سؤال 558: چه مىفرمائيد در اين واقعه كه ضعيفه، متروكاتى از پدر خود دارد، از ملك و اثاث البيت وغيرها، و قبل از فوت خود اظهار داشته كه سه قفيز هم باغ موروثى أبى به مصرف خودم صرف بشود. و قطعه اخرى منافع آن الى ما شاء الله خرج خودم بشود. و حق الصداقى كه از زوج خود مطالبه هستم عينا و دينا با صندوق و آنچه در جوف آن مىباشد، مال يك نفر دخترم باشد. و خانه ها را با محوطه واگذار مىنمايم در حق زوج خود، و همين مضمون را جماعتى از او استماع نموده اند، لكن وصى تعيين ننموده است.
آيا بر فرض ثبوت اين وصيت نافذ است و بر طبق آن بايد معمول بشود يا خير؟
و بر فرض صحت اين مصارف را بايد چه كس متحمل بشود؟ و هر گاه در اين خانه مذكوره و باغ بر خلاف مضمون وصيت نقل و انتقالى بشود، آيا اين معامله صحيح است يا نه؟
مستدعى آن كه جواب را در صدر ورقه مرقوم بفرمائيد كه عند الحاجة حجت شرعى باشد.
بسم الله الرحمن الرحيم جواب: بر فرض ثبوت وصيت به نحو مزبور هر گاه غير از اعيان مذكوره مالى دارد به قدر