زمان اجاره حق مستأجر است يا آن كه به موت موجر، آن اجاره باطل مىشود؟
جواب: هر گاه مصالحه كرده است به ايشان به شرط اين كه مادام العمر منفعت، مال خودش باشد و بعد آنچه قابل اجاره بوده است اجاره داده به آن پسر در مدت بيست سال، به موت او اجاره منفسخ مىشود. چون بيش از مقدار حيات خود منفعت را مالك نبوده است.
سؤال 287: شخصى ملكى از خالصه جات ديوان، يعنى از املاك مجهول المالك مجهول الحال، از سلطنت جور ابتياع نموده و چون نزد واقفين به حال املاك تقريبا اشتهار داشته كه اين ملك، قريب دويست سال قبل وقف شده است بر بطون اولاد مالك، و پيش همين شخص مبتاع، صدق اين حكايت مشتهر، مظنون بود، لهذا از اين بطن متأخر، همان ملك را اجاره نمود تا مدت پنجاه سال، و بعد ذلك همان ملك را وقف نموده بر وجوه بر، اين وقف صحيح است يا باطل؟
جواب: هر گاه وقفيت سابقه معلوم نشده و ثابت شرعى هم نشده است، امر آن املاك را امر املاك مجهولة المالك است، راجع به حاكم شرع مىشود. پس بايد رجوع به او شود و از او بخرد يا به اذن او وقف كند. و اجاره كردن از بطن، بر فرض شبهه و وقفيت پنجاه سال رفع اشكال با ثمره نمىكند. غاية الامر هر گاه از جميع نفوس بطن متأخر اجاره كرده است، اين اجاره تا مدت حيات آنها نافع است، و الا در حق طبقه بعد از ايشان ثمر ندارد، چون اجاره به موت آنها باطل مىشود. مگر آن كه بطن بعدى هم امضاء كند آن اجاره را، پس هر گاه وقفيت ثابت نشد رجوع كند به حاكم شرع از براى تصحيح وقف خودش (والله العالم).
سؤال 288: شخصى ملكى خالصه ديوان خريده و بدون اين كه بتوسط حاكم شرع آن را مباح نمايد، آن را وقف نموده است. صورت صحيح دارد يا نه؟
جواب: صورت صحيح آن، ارجاع به حاكم شرع است تا وقف را اجازه كند اگر صلاح بداند يا به او فروخته او تجديد كند وقفيت را (والله العالم).
سؤال 289: هر گاه شخصى مرحوم شود سه نفر اولاد داشته و املاكى هم داشته، تصرف و دخالت املاك با يك نفر از اولاد آن مرحوم بوده، هر قدر از منافع املاك، بعد از مخارج سه نفر اولاد، زياد آمده و عايد شده همان يك نفر به جهت خودش ملك جديدى ابتياع نموده