عاجز، يا تعميم بحيث يشمل العاجز، لتمكنه من الصلاة الاختيارية باستيجار المختار، بل لو استأجر القادر فعجز، الاقوى انفساخ الاجارة اذا كان الوقت مضيقا، والا وجب للاجير التأخير الى زمان القدرة، وفى المستند تجويز وصية الميت باستيجار العاجر، وأن المنع من استيجار الوصى من جهة الانصراف الى الاستيجار المختار، وكذا وجه انفساخ الاجارة كون اطلاقها منصرفا الى الصلاة الاختيارية، ولذا صرح بجواز تبرع العاجز عن الميت وفراغ ذمته بذلك 1، مع أنه أيضا مشكل، بل التحقيق عدم الفراغ، بل عدم جواز تبرعه، لان المأتى به غير ما هو واجب على الميت.
سؤال 490: اجير بايد عمل كند به مقتضاى تقليد خودش يا تقليد منوب عنه؟
جواب: در اجزاء و شرايط، بايد عمل كند به تقليد منوب عنه، مادام كه مقطوع البطلان نباشد، و ضرر ندارد هر گاه به مقتضاى تقليد خودش باطل باشد. چون به مقتضاى تقليد منوب عنه صحيح است و مقطوع البطلان هم نيست. پس ممكن است قصد قربت احتمالى. بلى، در احكام شكوك بايد به مقتضاى تقليد خودش عمل كند. و هم چنين در جهر و اخفات. و بهتر مراعات احتياط است به اين كه عمل كند بأحوط التقليدين (والله العالم).
سؤال 491: هر گاه موجر مطلع شود بر غبن فاحش در اجاره، و بعد از اطلاع بميرد، آيا اختيار فسخ از براى ورثه او هست يا نه؟ و اگر مستأجر هم يكى از اين ورثه باشد، وراث ديگر اختيار فسخ دارند يا نه؟
جواب: خيار غبن فورى است. پس هر گاه بعد از التفات به غبن مبادرت نكند به فسخ، خيار او ساقط است و به وارث نمىرسد مگر آن كه جاهل باشد به خيار داشتن يا به فوريت خيار، الى حين الموت، كه در اين صورت خيار او باقى است. و هم چنين اگر بعد از التفات بلا فاصله ومضى زمان فور، وفات كند. پس در اين صورت به وارث مىرسد. و هر گاه بعض ورثه بخواهند فسخ كنند دون البعض، مىتوانند فسخ كنند در حصه خودشان. و بر اين تقدير، از براى مستأجر نيز خيار تبعض ثابت مىشود (والله العالم).
سؤال 492: زنى خود را اجير كرده است كه روز معينى روزه بگيرد از براى ميتى، بعد