پس جواز آن نيز فرع اين است كه عدالت واقعيه شرط صحت جماعت باشد و وثوق، طريق به آن باشد كه لازم آن اين است كه اگر مدتى مديد بدون علم به اعتبار عدالت نماز كند خلف مجهول الحال، يا معلوم الفسق عنده، و بعد معلوم شود كه عادل بوده جماعت او صحيح باشد.
و آنچه از اخبار و كلمات اصحاب مستفاد مىشود اين است كه احراز عدالت شرط صحت است، نه عدالت واقعيه، پس جاى احتياط نيست، چون با عدم احراز، معلوم است عدم تحقق شرط جماعت، پس اتيان به رجاء محل ندارد سؤال 138: هر گاه امام جماعت عارض شود او را حالتى كهن نتواند در مقام اخفات، اخفات كند و در مقام جهر، جهر، اقتداء كردن مأمومى كه سالم است از اين مرض، صحيح است، يا نه؟ و هم چنين هر گاه غير امام نتواند قرائت صحيح بخواند در مقام جهر مگر اخفاتا و در مقام اخفات مگر جهرا؟
جواب: اگر شخص نتواند به سبب عارضى در موضع جهر الا اخفات كردن و بالعكس، نماز او صحيح است، لكن اقتداء كردن شخصى كه سالم است، بلكه مطلقا به همچو امامى مشكل است اگر در قرائتى باشد كه متحمل از مأموم است.
سؤال 139: انعقاد جماعت به يك طفل مميز و يك بالغ مىشود، يا نه؟ و استيجار طفل مميز به جهت عبادات صحيح است، يا نه؟
جواب: ظاهر انعقاد جماعت است به يك امام بالغ و يك مأموم، اگر چه طفل مميز باشد.
چون أقوى شرعيت عبادات او است، پس احكام جماعت مترتب مىشود. و استيجار طفل مميز به جهت عبادات مشكل است، اگر چه عبادات او را شرعى بدانيم چنانچه [چنان كه] در واجبات كفائيه از قبيل صلاة ميت اگر او متصدى شود اگر چه صحيح است، لكن مسقط بودن فعل او از ديگران مشكل است. و هم چنين اذا سلم واحد على جماعة هو منهم ورد السلام، فان اسقاطه وجوب الرد عن الجماعة محل اشكال. و در جماعت علاوه بر مشروعيت عبادات او خبرى نيز دال است بر انعقاد جماعت به او. و اين فارق است. با اين كه از جهت ديگر نيز فرق هست. كمالا يخفى.
سؤال 140: جماعت در صلاة غدير جايز است، يا نه؟ اصل فتوى با اشاره اجماليه به مدرك بيان فرمايند كه بعض مؤمنين كمال اشتياق به آن و احياء اين عيد شريف دارند، لكن