[سؤال 4]: اين كه جهت دفن و كفن و تعزيه مبلغى معين نموده، هر گاه قدرى از اين وجه باقى مانده كه مخارج نشده، آيا به وارث برسد يا در ساير مصارف كه وصيت نموده صرف شود؟
جواب: اگر از مقدار حصه او از ثلث زياد باشد، صرف مىشود در مطلق خيرات (والله العالم).
[سؤال 5]: اين كه زيد نام جاهل به مسأله بوده كه مازاد بر ثلث محتاج به امضاء ورثه است و وارث را از تمام مازاد بر ثلث محروم نموده و وصيت نموده كه عيال حقير دويست تومان و همشيره دويست تومان، آيا حال كه ورثه امضا ننمودند مازاد بر ثلث را و مازاد بر ثلث منتقل به وارث شد كه زوجه و همشيره باشند، اين دويست تومان هم به عيال و همشيره ميت برسد وصاية، يا اين كه بالوصية وراث حق ندارند و حقشان منحصر به همان دو ثلث است وراثة؟
جواب: بلى آنچه حصه ايشان مىشود از ثلث، وصاية مىبرند (والله العالم)] سؤال 1 چون وصى، در ايصاء به غير نيز وصى است و مىتواند غيرى را وصى كند، ممكن است گفته شود كه واجب نيست بر آن صغير كه كبير شده است قبول، چون قدر متيقن از وجوب قبول، غير از صورت است. و لكن بهتر اين است كه پدر را راضى كند بر ايصاء به غير، اگر مىخواهد از وصى بودن استنكاف كند (والله العالم).
و حاصل جواب: اين كه اگر مراد وصى بودن صغار است بعد از پدر، اگر چه هنوز كبير نشده باشند، اين بدون ضم كبير صحيح نيست. و اگر مراد وصايت حال البلوغ ايشان باشد، صحيح است. و لكن در مورد سؤال چون وصى مىتواند غيرى را وصى كند، ممكن است گفته شود كه قبول لازم نيست. لكن احوط در اين صورت نيز قبول است. مگر آن كه پدر، ديگرى را فعلا نصب كند (والله العالم).
سؤال 548: هل للوصى ولاية عند فقدان الجد، كولاية الحاكم الشرعى أم لا ولاية له الا بتوليته له أو نص الموصى بحيث لولا ذلك تنتفى ويقتصر في تصرفه على الثلث خاصة حسب