ركعت دوم نخوانده است. و در اين فرع ممكن است گفته شود كه: مقتضاى بناء بر سه ترتيب آثار سه است، و در ركعت سوم تشهد نيست. بلكه در فرع اول نيز ممكن است گفته شود به اثبات ركوع به تقريب اين كه معنى " اذا شككت بين الثلاث والاربع إبن على الاربع " 1 وجوب بناء بر اربع است كه احتمال آنرا مىدهد وآن اربع بعد الركوع است، پس مقتضاى آن بناء بر اربع است على ماهى عليه من الوصف على فرضه. الا ترى انه لو شك في انه في اوائل سورة البقرة، او في اواخر سورة آل عمران، وفرضنا أن الشارع، قال: إذا شككت فابن على أنك في آل عمران، معناه: إبن على أنك في آل عمران بحسب ما تحتمل، وانت تحتمل كونك في آل عمران في اواخره. هذا، والتحقيق بطلان الصلاة في فرض السؤال، لانه إن أتى بالركوع يعلم بطلان صلاته من حيث أنه إما زاد الركوع، او نقص الركعة، وإن لم يأت به يعلم أن صلاة الاحتياط لغو، من حيث أنه إن كان هذه الركعة رابعة فلا حاجة الى صلاة الاحتياط، وإن كانت ثالثة فقد نقص الركوع وصلاته باطلة لا تنفعها الاحتياط.
سؤال 135: هر گاه ايستاده، يقين دارد كه يا قرائت اين ركعت را نخوانده، يا ركوع را هنوز نكرده است، به اين معنى كه اگر قرائت را اتيان كرده است قبل از ركوع است، و اگر اتيان نكرده است بعد از ركوع است، چه كند؟
جواب: چون شك نسبت به هر دو [در] محل است، و زيادى قرائت - من حيث هى - مضر نيست، قرائت كند و ركوع كند. بلى، اگر در نظير اين يقين كند كه يا ركوع اين ركعت را ترك كرده است، يا سجدتين را، نماز او باطل است، چون اگر برگردد و هر دو را بياورد يقين مىكند به زيادى ركن، و نمىتواند اقتصار كند بر سجدتين تنها، چون از محل شك در ركوع نگذشته است.
و اگر نشسته يقين مىكند كه يا سجده ثانيه را ترك كرده است و تشهد را به عمل آورده، يا سجده ثانيه را به عمل آورده و هنوز تشهد را به عمل نياورده است، هر دو را به عمل آورد و نمازش صحيح است، چون تشهد را على اى حال بايد بجا آورد چه متروك آن باشد، يا سجده. و شك دارد در سجده و محلش باقى است.