وجوب قبول ساقط شود از صغار. واگر عبارت وصيتنامه ديده شود بهتر است.
سؤال 671: به حضور حضرت مستطاب اعلم العلماء العاملين وافقه الفقهاء الكاملين آية الله في العالمين، حجة الاسلام والمسلمين، سيد العلماء مولانا الاكرم آقا سيد محمد كاظم طباطبائى.
شخصى مريض شد و مقتدر احوال و غنى اموال و واجب الحج والزكوة والخمس و شبهات، ولا اعطى شيئا من الحقوق. و در شدت مرض، الحاح به مريض مذكور نموديم از بابت وكالت، يك مرتبه شنيديم گفت: برادرم وكيل مىباشد. بعد از ربع ساعتى وفات كرد. و چهار فرزند ذكور دارد. و اقرباى ديگر ميت ادعا مىنمايند: آنچه مال ايتام مى باشد از نقدى و غير نقدى، فروش شوند و به دست شخص امينى بدهيم سالم خسارت. و أيضا زوجه ميت ادعا مىكند از بابت حق مهرى كه در گردن ميت و نقدى كه در ذمتش دارد و هشت يك مال و خانه. وكيل مىگويد: " به من وصيت نكرده برادرم كه حق زوجه را اداء كنم. و وصيت نكرده كه ثلث و حج برايش بيرون كنم ". اخوان المؤمنين، ملتمس به بنده شده اند حضرت حجة الاسلام را اعلام نمائيم و از بابت ملبوسات و صلاحى كه دارد بيان بفرمائيد.
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم هر گاه معلوم است كه ذمه او مشغول است به حج و ساير حقوق ماليه از خمس و مال امام عجل الله تعالى فرجه، يا مظالم يا زكات يا كفارات، واجب است اخراج قدر معلوم از آنها، هر چند وصيت نكرده باشد. و هم چنين اگر معلوم است اشتغال ذمه او به صلاة وصوم، واجب است اخراج و استيجار آنها به قدر معلوم. و اگر ورثه كبارند، بهتر اين است كه بقدرى بدهند كه يقين به فراغ ذمه او از هر يك بشود. و اگر صغار هم دارد، بايد ملاحظه صغار بشود و بيش از قدر معلوم از آنها اخراج نشود. يعنى نسبت به مقدار حق صغار، اقتصار شود بر قدر معلوم از مذكورات. و البته با فرض معلوميت اشتغال ذمه او، مسامحه نكنند در تفريغ ذمه او، چون در قبر وحيد و اسير و منتظر است. خداوند عالم جلت عظمته همه را توفيق عمل به وظايف شرعيه عطا فرمايد.
سؤال 672: مولانا حجة الاسلام! دار أو بستان فيها ثلث للميت مشاع، والوصى و