مشكوك باشد جنابت او، و محدت شود به حدث اصغر، پس به وضو، محكوم به طهارت است. و استصحاب بقاء حدث كلى، جارى نيست.
سؤال 32: خون قروح و جروح، و ملاقى آن از آب و رطوبت كه عادتا منفك نمىشود.
مثل آن كه قرحه در قرب مخرج استنجاء باشد، در بدن و لباس و مرهم و ضماد زخم و دستمال آن ونحو ذلك، با تعدى در غير محل از روى تعمد، مطلقا عفو است، يا نه؟ به هر تقدير، تا قطع به برء، حاصل نشده، به استصحاب عدم برء يا بقاء مرض، عفو، مستصحب مىباشد، يا نه؟
جواب: بلى، در جميع اينها عفو است. اگر چه تعدى از محل هم كرده باشد، لكن به قدرى كه متعارف است نسبت به آن زخم تعدى كردن. و اما با تعديه آن عمدا و بدون داعى، پس عفو معلوم نيست. و با شك در برء، استصحاب عفو مانعى ندارد. (والله العالم).
سؤال 33: خونى كه از فرو رفتن خار، يا فصد ونحو آن باشد خون جروح است، يا نه؟
جواب: بلى، خون جروح است، لكن در فرو رفتن خار بايد زخم معتد به باشد، نه مطلقا، پس مادام لم يبرء وهو سائل، معفو است.
سؤال 34: كشمش و خرما اگر جوش بيايد، نجس مىشود، يا نه؟ و انگور و خرما كه سركه مىگذارند قبل از سركه شدن، نجس مىشود، يا نه؟ و بر فرض نجس شدن چيزهائى كه در او است از قبيل چوب و برگ، يا چغندر ونحو آن كه در آن مىگذارند بعد از سركه شدن پاك مىشود، يا نه؟
جواب: كشمش و خرما نجس نمىشود، بلكه عصير عنبى هم نجس نمىشود به مجرد جوشيدن على الاقوى، اگر چه حرام مىشود. و بر فرض نجس شدن، يا اين كه اگر به حد اسكار برسد قبل از سركه شدن، بعد از آن كه سركه شد آن چيزهائى در او بوده، يا انداخته، هم پاك مىشود.
سؤال 35: در طهارت خون متخلف، شرط است بودن ذبيحه در مكان هموار و با اعتدال بودن اعضاء او، يا نه؟ ايضا شرط است كه هر قدر خون بيرون مىآيد، بالتمام بيرون آيد، يا نه؟ و بر تقدير شرطيت، اگر آن ذبيحه در حضور كسى بود و حصول آن شرط معلوم نشده، ديگرى از روى غفلت برد و موضع ذبح را تطهير نمود، در چنين صورت آن دم متخلف پاك