خود - همچون سلام كردن، جواب سلام، نگاه، توجه و خطاب - ميان دو طرف نزاع مساوات را رعايت نمايد، هر چند از نظر شرافت و مقام و منزلت تفاوت داشته باشند.
همچنين جايز نيست به يكى از دو طرف چيزى القا كند يا روشى را ياد دهد كه در غلبه او بر طرف ديگر مؤثر باشد.
" مسأله 3107 " مكروه است قاضى در حال غضب يا عدم تعادل روحى از جهت تشنگى يا گرسنگى يا غصه يا غلبه درد يا خواب و يا احتياج به قضاى حاجت و مانند اينها اقدام به قضاوت نمايد.
" مسأله 3108 " سزاوار بلكه گاه واجب است قاضى با هيأتى از كارشناسان امور قضايى و احكام اسلامى مشورت نموده سپس قضاوت نمايد. بلكه جايز است به طور شورايى حكم شود، به اين شكل كه در دادگاه علاوه بر قاضى چند مستشار قضايى كه شرايط قضاوت را دارا هستند وجود داشته باشند و با دقت بر جريان كار دادرسى نظارت كنند، و حكم نهايى طبق نظر همگى يا اكثريت اعضا صادر شود.
" مسأله 3109 " دادن رشوه به قاضى و گرفتن آن - هر چند به نام هديه باشد - حرام است، ولى چنانچه كسى براى رسيدن به حق مشروع خود ناچار به پرداخت رشوه باشد، براى دهنده جايز و براى گيرنده حرام است. و اگر كسى گرفته باشد بايد آن را به صاحبش برگرداند، و اگر تلف شده قيمت آن را بپردازد.
دادخواهى:
در طرح دعوى به كسى كه ادعاى چيزى را دارد و معمولا اگر ادعا را رها كند دعوى تمام مىشود " مدعى " و به كسى كه ادعا عليه او صورت گرفته " مدعى عليه " گفته مىشود، و اگر مدعى عليه اقرار نكرده و ادعاى مدعى را انكار نمايد به او " منكر " مىگويند.
" مسأله 3110 " در امر دادخواهى تمامى افراد - از بالا ترين مقام تا پايين ترين آن - با يكديگر يكسان و برابر هستند، بنابراين اگر كسى نسبت به يكى از مقامها يا يكى از قضات شكايتى داشته باشد، چنانچه از قضاوت محاكم رسمى رضايت دارد مىتواند شكايت را همانجا مطرح كند، و اگر نه مىتواند به محكمه مورد توافق يكديگر مراجعه كند.
" مسأله 3111 " هر كسى كه به نظر خود داراى حقى بوده و مدعى آن است مىتواند - بلكه گاه واجب است - براى احقاق آن حق به دادگاه صالح مراجعه نمايد، و فرقى نيست كه مدعى شخص حقيقى باشد يا شخصيت حقوقى، و ادعاى او در برابر اشخاص حقيقى