چنانچه خشك آن به اندازه نصاب برسد زكات آن واجب است.
" مسأله 1795 " گندم، جو، كشمش و خرمايى كه زكات آنها داده شده اگر چند سال هم نزد انسان بماند زكات ندارد.
" مسأله 1796 " اگر مقدارى خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مىرسد، احوط آن است كه زكات را تا موقع خشك شدن تأخير بيندازد. و چنانچه با قصد زكات از تازه آن به اندازه زكات به مستحق بدهد خالى از اشكال نيست، مگر اين كه به قصد قرض بدهد و بعد به جاى زكات حساب كند.
" مسأله 1797 " اگر گندم، جو، خرما و يا كشمشى كه مشمول زكات شده داراى جنس خوب و بد باشد، بنابر احتياط واجب زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آنها و بهتر است همه را از جنس خوب پرداخت نمايد، و زكات همه را نمىتواند از جنس بد بدهد.
" مسأله 1798 " اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوه آنها در يك وقت به دست نمىآيد گندم يا جو يا خرما و يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يك سال محسوب شود، چنانچه چيزى كه اول مىرسد به اندازه نصاب باشد بايد زكات آن را همان وقت بپردازد، و زكات بقيه را هر وقت به دست مىآيد پرداخت نمايد. و اگر آنچه اول مىرسد به اندازه نصاب نباشد صبر كند تا بقيه آن برسد، پس اگر روى هم به مقدار نصاب شود زكات آن واجب است، و در غير اين صورت واجب نمىشود. و شرط نيست آنچه اول رسيده است باقى باشد.
" مسأله 1799 " اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه دهد، چنانچه روى هم به مقدار نصاب باشد بنابر احتياط زكات آن را بدهد.
" مسأله 1800 " اگر كسى انگور يا خرما را بر روى درخت قبل از تعلق زكات، و يا گندم و جو را قبل از دانه بستن بخرد و به حد نصاب برسد بايد زكات آن را بپردازد، ولى اگر بعد از تعلق زكات بخرد يا اجاره نمايد زكات بر عهده فروشنده بوده است، و اگر او زكات را نپرداخته باشد، معامله نسبت به مقدار زكات محل اشكال است، مگر اين كه فروشنده زكات را از مال ديگر بدهد.
نصاب غلات:
" مسأله 1801 " نصاب گندم، جو، خرما و كشمش " 288 من تبريز منهاى 45 مثقال " است كه تقريبا معادل " 863 كيلو و 790 گرم " مىشود، پس هر گاه به اين مقدار