خلقت يا به علت بيمارى حيض نمىشود طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده به مدت سه ماه از نزديكى با او خود دارى نمايد و سپس او را طلاق دهد.
" مسأله 2761 " بنابر احتياط واجب بايد طلاق به صيغه عربى صحيح و با قصد انشاء - يعنى قصد ايجاد طلاق - خوانده شود، و بايد دو مرد عادل آن را بشنوند. همچنين صيغه طلاق بايد منجز و بدون قيد و شرط باشد.
" مسأله 2762 " اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند - چنانچه مثلا اسم زن او فاطمه باشد - بايد بگويد: " زوجتى فاطمه طالق " يعنى: " زن من فاطمه رهاست "، و اگر بخواهد ديگرى را وكيل كند، آن وكيل بايد بگويد: " زوجه موكلى فاطمه طالق " يعنى: " زن موكل من، فاطمه رهاست ".
" مسأله 2763 " پدر و جد پدرى ديوانه اى كه از كودكى ديوانه بوده - در صورتى كه به مصلحت ديوانه باشد - مىتوانند زن او را طلاق دهند، و چنانچه پس از بلوغ ديوانه شده باشد با اجازه حاكم شرع مىتوانند زن او را طلاق دهند.
" مسأله 2764 " اگر مردى زنى را فريب دهد تا از شوهر خود طلاق بگيرد و زن او شود و او به اختيار خود طلاق دهد، طلاق و عقد آنها صحيح است، هر چند آن دو بد كرده اند.
" مسأله 2765 " زنى كه به عقد موقت در آمده طلاق ندارد، و رها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود يا مرد مدت را به او ببخشد، به اين ترتيب كه بگويد: " بقيه مدت را به تو بخشيدم و تو را برى الذمه كردم ". و در اين صورت شاهد گرفتن و پاك بودن از حيض يا نفاس لازم نيست.
اقسام طلاق طلاق بر دو قسم است: " طلاق بائن " و " طلاق رجعى ".
الف - طلاق بائن:
" مسأله 2766 " " طلاق بائن " طلاقى است كه پس از آن مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند، يعنى بدون عقد او را به همسرى خود برگرداند. طلاق بائن بر شش قسم است:
1 - طلاق دخترى كه نه سال او تمام نشده باشد.
2 - طلاق زنى كه زمان حيض شدن او پايان يافته و يائسه شده باشد.