نمىشود، هر چند دشمنى او موجب فسق شهادت دهنده نباشد. ولى شهادت دوست به نفع دوست خود - هر چند با هم صميمى باشند - قبول مىشود.
" مسأله 3133 " در مواردى كه شهادت زن پذيرفته است شهادت " زن و شوهر " به نفع يا به ضرر يكديگر قبول مىشود. همچنين شهادت " پدر و فرزند " به نفع يكديگر و شهادت " برادر يا خواهر " به نفع يا به ضرر يكديگر پذيرفته است، ولى پذيرفته شدن شهادت فرزند عليه پدر خود محل اشكال است.
" مسأله 3134 " در مواردى شهادت چهار زن عادل بدون ضميمه شهادت مرد و يا قسم پذيرفته مىشود، از جمله در مورد: بكارت، وضع حمل و عيوب باطنى زنان و نيز ساير امور زنانه كه معمولا زنها از آنها اطلاع دارند. و در امور مالى شهادت يك زن عادل نيز قبول مىشود. پس اگر يك زن شهادت دهد كه فلان مال بر حسب وصيت متعلق به فلان شخص است، شهادت او نسبت به يك چهارم آن ارث يا آن مال پذيرفته مىشود، و اگر دو زن شهادت دهند نسبت به نصف آن، و اگر سه زن شهادت دهند نسبت به سه چهارم، و اگر چهار زن شهادت دهند شهادت آنان نسبت به مجموع آن ارث يا مال پذيرفته است.
" مسأله 3135 " شرايط شاهد در حقوق الهى محض بعدا در باب حدود بيان مىشود، ولى دعاوى مربوط به حقوق مالى نسبت به شخص زنده به طور كلى با شهادت دو مرد يا شهادت يك مرد و دو زن و يا شهادت يك مرد و قسم خوردن مدعى ثابت مىشود - خواه مال مورد ادعا عين باشد يا دين - و بنابر احتياط اداى شهادت را بر قسم مقدم دارند.
" مسأله 3136 " كسى كه صلاحيت اداى شهادت را دارد در صورتى كه از او تقاضا شود بايد شهادت دهد. ولى اگر از او خواسته نشود واجب نيست، مگر اين كه يك طرف دعوى بخواهد بر طرف ديگر ظلم كند و حقيقتى را پايمال گرداند، كه در اين صورت اداى شهادت در هر حال واجب وكتمان آن حرام است.
" مسأله 3137 " كسى كه حقيقتى را مىداند نبايد از اداى شهادت خود دارى نمايد، مگر اين كه در اثر شهادت دادن ضرر قابل توجهى به او وارد شود كه تحمل آن مشكل باشد، ولى اگر موضوع از امور مهمه باشد - مثل اين كه در اثر عدم شهادت او خونى به ناحق ريخته مىشود - در اين صورت نبايد از شهادت خوددارى نمايد.
" مسأله 3138 " شهادت و گواهى شهود در صورتى مورد قبول است كه مفهوم شهادت آنها از نظر " مورد "، " زمان "، " مكان " و " صفات " يكى باشد. و چنانچه گفته هاى شهود با هم مغاير باشد چيزى ثابت نمىشود، بلكه شهادت آنان از اعتبار ساقط مىشود.