و يا صبر كنند، ولى اگر تماس با افراد غايب ميسر نيست و فعلا نيز اميد برگشتن آنها نمىرود به گونه اى كه تأخير قصاص در معرض تضييع حقوق حاضرين مىباشد، در اين صورت جايز است با نظر حاكم شرع - كه ولى افراد غايب است - پس از پرداخت سهم ديه افراد غايب قصاص انجام شود. همچنين اگر بعضى از ورثه و اولياى مقتول صغير يا مجنون باشند و تأخير قصاص تا زمان بر طرف شدن عذر آنها موجب تضييع حقوق ديگران مىشود و يا در معرض آن مىباشد، بنابر اقوى جايز است با نظر حاكم شرع پس از پرداخت سهم ديه صغير و مجنون قصاص انجام شود. و اگر همه آنان صغير باشند قصاص توسط ولى آنها از طرف آنها محل اشكال است، بلكه بايد صبر كند تا خودشان بزرگ شوند و تصميم بگيرند، ولى اگر تأخير را به ضرر مىداند و مصلحت آنها را در گرفتن ديه تشخيص مىدهد جايز است در گرفتن ديه با قاتل توافق كند، و در اين صورت صغار پس از بزرگ شدن حق قصاص ندارند.
" مسأله 3237 " اگر كسى دو يا چند نفر را يك دفعه يا متعاقبا بكشد اولياى هر كدام از مقتولين حق قصاص دارند، ولى بنابر احتياط با توافق يكديگر اقدام به قصاص نمايند تا حقوق همه رعايت شود، و در اين صورت پس از قصاص هيچ كدام حق مطالبه ديه را ندارند. و اگر اولياى يكى از مقتولين قاتل را عفو كنند يا به گرفتن ديه با او توافق نمايند، اولياى مقتول يا مقتولين ديگر مىتوانند قاتل را قصاص نمايند.
" مسأله 3238 " قصاص بايد به وسيله شمشير يا مانند آن از آلات قتاله تيز انجام شود كه طرف شكنجه نشود، و جايز نيست دست و پا و اعضاى او را ببرند، هر چند او مقتول را شكنجه كرده يا اعضاى او را بريده باشد. ولى ظاهرا كشتن او به وسيله ضرب گلوله به مغز يا وارد كردن شوك الكتريكى كه او را زودتر خلاص و راحت كند نيز مانعى ندارد.
" مسأله 3239 " اگر ديوانه يا بچه نا بالغ كسى را بكشد قصاص نمىشود و حكم قتل خطائى را دارد، يعنى خويشاوندان پدرى او كه " عاقله " نام دارند بايد ديه مقتول را بپردازند. و اگر عاقلى ديوانه اى را بكشد قصاص نمىشود، ولى بايد ديه او را بدهد، بلكه اگر عاقل بالغى بچه نا بالغى را بكشد قصاص خالى از اشكال نيست و احتياط در گرفتن ديه است، و در كشتن جنين - هر چند روح در آن دميده شده باشد - اين اشكال قوى تر است.
همچنين اگر قاتل نابينا باشد قصاص او محل اشكال است و احوط اكتفاى به ديه است.
اقسام قتل:
" مسأله 3240 " قتل بر سه قسم است: