مسائل عاريه " عاريه " آن است كه انسان مال خود را به ديگرى بدهد تا از آن استفاده كند و در مقابل چيزى هم از او نگيرد.
" مسأله 2407 " در عاريه خواندن صيغه لازم نيست، به عنوان مثال اگر كسى لباس خود را به قصد عاريه به ديگرى دهد و او نيز با همين قصد بگيرد عاريه صحيح است.
" مسأله 2408 " عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه مال انسان است ولى منفعت آن را به ديگرى واگذار كرده - مثلا آن را اجاره داده - در صورتى صحيح است كه مالك آن چيز يا آن منفعت به عاريه دادن آن رضايت دهد يا از قرائن معلوم شود كه راضى است.
" مسأله 2409 " چيزى را كه منفعت آن مال انسان است - مثلا خانه اى كه آن را اجاره كرده - مىتواند به شخص مورد اطمينان عاريه دهد، ولى اگر در اجاره شرط كرده باشند يا اطلاق اجاره منصرف به اين باشد كه تنها خودش از آن استفاده نمايد، نمىتواند آن را به ديگرى عاريه دهد.
" مسأله 2410 " اگر ديوانه يا سفيه يا بچه و يا مفلس مال خود را عاريه دهد صحيح نيست، اما اگر ولى بچه يا ديوانه مصلحت بداند كه مال او را عاريه دهد و بچه يا ديوانه آن مال را به دستور ولى خود به عاريه كننده برساند اشكال ندارد.
" مسأله 2411 " در عاريه طلا يا نقره اگر تلف شود - هر چند در نگهدارى آن كوتاهى نشده باشد - عاريه گيرنده ضامن است، و در غير طلا و نقره اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكند و در استفاده بردن از آن زياده روى نكرده باشد ضامن نيست، مگر اين كه هنگام عاريه شرط كرده باشند كه اگر تلف شود عاريه گيرنده ضامن باشد.
" مسأله 2412 " اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه در صورت از بين رفتن ضامن نباشد بنابر اقوى ضامن نيست.
" مسأله 2413 " اگر عين عاريه شده در اثر استفاده مجازى كه به خاطر آن عاريه شده -