1 - " قتل عمدى "، و آن عبارت است از اين كه قاتل به قصد كشتن كسى كارى را انجام دهد كه باعث كشته شدن او شود، يا اين كه با توجه و قصد كارى را كه معمولا كشنده است نسبت به او انجام دهد و او بميرد. در اين قسم از قتل اگر قاتل بالغ و عاقل باشد ورثه مقتول حق دارند قصاص كنند، مگر اين كه با قاتل بر گرفتن ديه متعارف يا بيشتر و يا كمتر توافق كنند يا به طور كلى او را عفو نمايند، و چنانچه قاتل به پرداخت ديه راضى نشود فقط حق قصاص دارند.
2 - " قتل شبه عمد "، و آن عبارت است از اين كه قاتل قصد كشتن كسى را نداشته و با توجه كارى را كه به طور معمول كشنده نيست نسبت به او انجام دهد و بر حسب اتفاق به مرگ او منجر شود، مثل اين كه به قصد تأديب او را چوب يا تازيانه زند و اتفاقا آن شخص بميرد. در اين صورت وارثان مقتول حق قصاص ندارند و فقط مىتوانند عفو كنند يا ديه بگيرند.
3 - " قتل خطائى "، و آن عبارت است از اين كه قاتل نه قصد كشتن آن شخص را داشته و نه خواسته كارى را نسبت به او انجام دهد، مانند اين كه به قصد كشتن كبوتر تيرى را رها كرده و اتفاقا به انسانى خورده و او را كشته است، يا در رانندگى بدون مسامحه و تخلف با كسى تصادف كرده و او را كشته است. در اين صورت وارثان مقتول حق قصاص ندارند، بلكه اگر قاتل خود اقرار كرده باشد بايد ديه آن را بپردازد، همچنين است بنابر احتياط اگر قتل از راه قسامه ثابت شده باشد. ولى اگر قتل با شهادت دو مرد عادل ثابت شده خود قاتل ديه را بدهكار نيست، بلكه ديه بر عاقله و خويشاوندان قاتل است به تفصيلى كه در مسأله " 3276 " گفته خواهد شد، لكن اگر قاتل از اهل ذمه باشد ديه - هر چند خطائى باشد - بر خود قاتل است. و اگر خود قاتل يا ديگرى با رضايت خود يا مثلا اداره بيمه به نيابت عاقله ديه را بپردازند ذمه عاقله برى مىشود.
" مسأله 3241 " خودكشى به هر شكل باشد حرام و از گناهان كبيره است، از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل شده كه فرمودند: " هر كس عمدا خودكشى كند در آتش جهنم مخلد خواهد بود " و از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت شده است: " شخص مؤمن به هر بلايى گرفتار مىشود و به هر مرگى مىميرد ولى خود كشى نمىكند ".
و كسى كه خودكشى مىكند خون او هدر مىرود. و اگر به كسى بگويد: " مرا بكش و اگر نه تو را مىكشم " اطاعت او جايز نيست، ولى چنانچه اطاعت كند و او را بكشد ثبوت