و اگر ممكن نباشد يا گفتن به او موجب مفسده شود براى او از خدا طلب آمرزش نمايد.
و در صورتى كه غيبت يا تهمتى كه نسبت به او انجام داده سبب شكست و وهن او شده باشد، در صورت امكان بايد آن را جبران و بر طرف نمايد.
" مسأله 2520 " در مواردى كه غيبت مشتمل بر مصلحت مهمترى باشد حرمت آن از بين مىرود، و در اين رابطه فقها موارد زير را از حرمت غيبت استثنا نموده اند:
1 - غيبت از شخصى كه متظاهر به فسق باشد نسبت به همان فسقى كه به آن تظاهر مىكند.
2 - غيبت كردن مظلومى كه در مقام تظلم است نسبت به كسى كه به او ظلم كرده و در خصوص ظلمى كه به او شده است.
3 - موردى كه براى دفع ظلم از خود در صدد به دست آوردن راهى مشروع باشد.
4 - آگاه نمودن مشورت كننده نسبت به عيوب شخص مورد مشورت 5 - جايى كه انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غيبت از گناه يا دفع ضرر از او و يا از بين بردن ريشه فساد باشد.
6 - بيان نقاط ضعف شهود نزد حاكم 7 - جايى كه عيب شخص صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عيب جويى به قصد معرفى آن را بيان كند.
8 - موردى كه انسان در صدد ابطال ورد مطلب باطلى باشد و بدون ذكر نام صاحب آن مطلب رد آن عملى نمىباشد.
9 - جايى كه عيب شخص بين ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد.
10 - موردى كه در صدد رد كسى باشد كه نسبتى دروغ را به او يا شخص مؤمن ديگر وارد آورده است.
لازم است در تشخيص مصاديق مواردى كه بيان شد دقت و احتياط لازم به عمل آمده و به حد اقل و ضرورت اكتفا شود.
" مسأله 2521 " هر گاه در جلسه اى نسبت به شخص مؤمنى غيبت شود و يكى از استثنائهايى كه در مسأله قبل بيان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر اين كه گوش دادن به آن حرام است بر هر فردى كه قدرت دارد واجب است آن غيبت را رد كند و از آن مؤمن دفاع نمايد. در روايات اسلامى آمده است: " هر كس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را كه مورد غيبت و ظلم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نكند و در اثر سكوت او آن مؤمن ذليل شود، خداوند او را در دنيا و آخرت ذليل خواهد كرد ".