مسافرت كند بايد نمازش را شكسته بخواند.
" مسأله 1112 " مبدأ هشت فرسخ آخرين ساختمانهاى شهر است، و در اين جهت بلاد صغيره و كبيره (شهرهاى كوچك و بزرگ) فرقى ندارند، مگر آن كه محله هاى يك شهر بزرگ به گونه اى از يكديگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند، و شخصى را كه از يك محله به محله ديگر رفته بگويند مسافرت كرده است.
شرط دوم - آن كه از ابتدا قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
" مسأله 1113 " اگر به جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و پس از رسيدن به آنجا قصد كند به جايى برود كه با هم هشت فرسخ مىشود، چون از ابتدا قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا جايى كه مىخواهد ده روز بماند برگردد كه مجموع رفت و برگشت فعلى هشت فرسخ مىشود، بايد نماز را شكسته بخواند.
" مسأله 1114 " مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مىرود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد رفيق پيدا مىكند بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
" مسأله 1115 " كسى كه نمىداند سفرش چند فرسخ خواهد بود - مانند كسى كه در جستجوى گمشده مىرود - بايد نماز را تمام بخواند، ولى هنگام برگشتن تا وطنش يا جايى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند اگر هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد نماز را شكسته بخواند. همچنين اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود بايد نماز را شكسته بخواند.
" مسأله 1116 " كسى كه قصد هشت فرسخ مستقيم يا چهار فرسخ رفت و برگشت را دارد - اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود - هنگامى كه از مبدأ به اندازه اى دور شود كه ساختمانهاى شهر را نبيند و صداى متعارف اذان آن شهر را نشنود وارد محدوده سفر شده، و چنانچه بخواهد نماز بخواند بايد شكسته بجا آورد.
" مسأله 1117 " كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است - مانند خدمتگزارى كه از خود اختيار ندارد و يا متهمى كه با مامور سفر مىكند - اگر مىداند كه سفر او هشت فرسخ يا بيشتر است بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر نمىداند بنابر احتياط بپرسد، ولى اگر نمىتواند بپرسد نماز خود را تمام بخواند.
" مسأله 1118 " كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته