بميرد خون او هدر است و بعضى از مجتهدين برآنند كه اگر در افتادن مضطر باشد خونبها بر عاقله است و اگر باد او را بيندازد خون هر دو هدر است دوازدهم هر گاه طفلى را از بلندى بر سر كسى اندازد و قصد كشتن نكند و غالبا آن انداختن موجب كشته شدن نباشد و اتفاقا بكشد خونبهاى او را از مال خود ضامن است سيزدهم هر گاه كسى در راه تنگ در جائى كه مكان ايستادن نباشد بايستد و كسى بر او خورد و كشته شود ضامن خونبهاى اوست چهاردهم هر گاه كسى شخصى را شب از خانه بيرون آورد و صباح او را كشته بيابند ضامن خونبها اوست هر گاه گواه نداشته باشد كه باز او را به خانه او رسانيده يا ديگرى او را كشته و اگر او را مرده بيابند آيا خونبهاى او بر او لازم است مجتهدين را در اين خلاف است و اگر بيرون آوردن به التماس مقتول باشد بيرون آورنده ضامن نيست و بعضى از مجتهدين گفته اند كه در اين صورت نيز ضامن است اما اگر شخصى را بطلبد و ديگرى از خانه بيرون آيد ضامن نيست پانزدهم هر گاه زن شير دهنده در خواب بر طفلى بيفتد و او را بكشد عاقله او ضامن خونبهاى آن طفل است و بعضى از مجتهدين برآنند كه اگر شير دادن را جهت افتخار قبول كرده خونبهاى او را از مال خود بدهد و اگر جهت احتياج قبول كرده عاقله او ميدهد و اقوى آنست كه در هر دو صورت عاقله ميدهد شانزدهم آنكه اگر شير دهنده طفل شخصى را بگيرد كه شير دهد و در وقت رجوع نزاع شود ميانه ولى آن طفل و آن زن در آنكه آن شخص گويد كه اين فرزند من نيست و شير دهنده گويد فرزند توست آنگاه ظاهر شود كه دروغ گفته در اين صورت هر گاه فرزندى كه او بشناسد حاضر نسازد ضامن خونبهاى آن طفل است هفدهم هر گاه كسى بر كسى سوار شود و شخصى ديگر يكى از ايشان را بگزد و او از آن نفرت كند و سوار را بيندازد و كشته شود مجتهدين را در اين صورت سه قول است اول آنكه خونبها بر آنكس است كه گزيده و اين از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است دوم آنكه هر يك از گزنده و كسى كه بر او سوار بوده ثلث خونبها دهند و ثلث ديگر ساقط است چه او خود به لعب سوار شده سيم آنكه اگر گزنده لجاج كرده باشد آنكس را در انداختن به حيثيتى كه بى اختيار نفرت كرده خونبها بر گزنده است و اگر چنين نباشد خونبها بر كسى است كه انداخته و اين قول سيم اقوى است هجدهم زن شخصى ديگرى را در خانه پنهان كرده باشد و بعد از آنكه بر شوهرش ظاهر شود آن شخص را بكشد خونبهاى او را آن زن ميدهد بر قول
(٤٣٩)