زانوى كسى را ببرد و اگر يك دفعه يك پا را تا زانو ببرد هم موجب نصف خونبها است نهم آنكه يك استخوان روى را كه دندانها در او است بشكند يا ببرد دهم آنكه يكى از لبهاى شخصى را ببرد بر قول بعضى از مجتهدين يازدهم آنكه يك پستان زن را ببرد دوازدهم آنكه يك خصيه شخصى را ببرد بر قول بعضى از مجتهدين سيزدهم آنكه يك طرف فرج زنى را ببرد چهاردهم آنكه يك طرف نشستگاه كسى را ببرد پانزدهم آنكه كارى كند كه يك گوش كسى چيزى نشنود شانزدهم آنكه يك گوش كسى را ببرد هفدهم آنكه كارى كند كه يك چشم كسى چيزى نه بيند هجدهم آنكه كارى كند كه مژه يك چشم كسى برود نوزدهم آنكه كارى كند كه كسى از يك سوراخ بينى بوى نشنود بيستم آنكه دو سوار آزاد يا دو پياده در اثناى دويدن بر يكديگر خورند و هر دو كشته شوند ورثه هر يك نصف خونبها از يكديگر مىگيرند قسم دوم آنكه موجب خونبها و دو ثلث خونبها است و آن در صورتى است كه كسى نشستگاه كسى را بشكند و سبب آن شود كه هر دو پاى او شل شود قسم سيم آنچه دو خونبها در آن بايد داد و آن پنج امر است اول شكستن هر دو استخوانى كه دندانها در اوست با دندانها دوم هر گاه پشت كسى را بشكند كه از جماع كردن بيفتد سيم هر گاه چيزى بر شخصى زنند كه عقل او را ببرد چهارم هر گاه چيزى بر گوش كسى زنند كه كر شود يا هر دو گوش كسى را ببرند و بعد از آن كر شود پنجم هر گاه بينى كسى را ببرند كه ديگر بوى چيزى نشنود قسم چهارم آنچه موجب خونبها و زيادتى ارش است و آن وقتى است كه پستان زيادتى زن را ببرند كه شير آن منقطع شود قسم پنجم آنچه سبب دو ثلث خونبها مىشود و آن چهار امر است اول بريدن لب پائين شخصى بر قول بعضى از مجتهدين دوم هر گاه كارى كنند كه هر دو لبهاى شخصى سست شود و از خلقت طبيعى درازتر گردد سيم هر گاه پلكهاى بالاى چشم كسى را زايل كنند بر قول بعضى از مجتهدين چهارم بريدن خصيه چپ شخصى بر قول بعضى از مجتهدين قسم ششم آنچه موجب ثلث خونبها است و آن چهارده امر است اول بريدن لب بالائين بر قول بعضى از مجتهدين دوم زايل ساختن پلكهاى پائين چشم شخصى بر قول بعضى از مجتهدين سيم بر طرف كردن حايلى كه ميانه دو سوراخ بينى است چهارم زبان گنگ را بريدن پنجم تير از دو سوراخ بينى شخصى گذرانيدن كه سوراخ آن به هم نيايد ششم هر گاه پشت كسى را بشكند آنگاه نيكو شود هفتم آنكه كارى كند كه بول كسى منقطع شود آنگاه
(٤٤٣)