باشد هفتم آنكه دو سبب در شخصى باشد و يك نسب در شخصى ديگر كه يكى از آنها را منع كند چون شوهر كه معتق باشد و زن را پسرى يا برادرى باشد چه در اين صورت شوهر به شوهرى ميراث مىبرد اما به معتق بودن ميراث نمىبرد هشتم آنكه دو سبب جمع شود در شخصى كه يكى مانع باشد ديگرى را از ميراث بردن چون امام هر گاه غلامى را كه آزاد كرده باشد بميرد به ولاى عتق ميراث از آن غلام مىبرد نه به ولاى امامت فصل دوم در بيان تفصيل سهام مفروضه و صاحبان فروض بدان كه فروض در قرآن مجيد بر شش قسم است قسم اول نصف و آن نصيب سه قوم است اول نصيب شوهر هر گاه فرزند و فرزند زاده نداشته باشد دوم نصيب يك دختر هر گاه با او پسرى نباشد سيم نصيب يك خواهر پدر مادرى يا پدرى با عدم خواهر پدر مادرى هر گاه برادر نباشد قسم دوم ربع و آن نصيب دو قوم است اول شوهر هر گاه فرزند يا فرزند زاده باشد دوم نصيب زن هر گاه فرزند و فرزند زاده نباشد قسم سيم ثمن و آن نصيب يك زن يا چند زن است هر گاه فرزند يا فرزند زاده موجود باشد قسم چهارم ثلث و آن نصيب دو قوم است اول نصيب مادر هر گاه ميت فرزند يا برادران نداشته باشد دوم نصيب دو كس يا بيشتر از خويشان مادرى خواه ذكر باشند و خواه انثى قسم پنجم ثلثان و آن نصيب دو قوم است اول نصيب دو دختر يا بيشتر هر گاه پسر با ايشان نباشد دوم نصيب دو دختر يا بيشتر هر گاه با ايشان برادر نباشد قسم ششم سدس و آن نصيب سه قوم است اول نصيب پدر و مادر است هر گاه فرزند يا فرزند زاده موجود باشد دوم نصيب مادر هر گاه ميت دو برادر يا يك برادر يا چهار خواهر پدر و مادرى يا پدرى داشته باشد سيم نصيب يكى از خويشان مادرى و مركبات فروض سته هر يك با ديگرى بعد از سقوط مكررات آنها بر بيست و يك وجه است چهارده تركيب از آن ممكنست و هفت تركيب ممتنع اما چهارده تركيب ممكن اول جمع شدن نصف با نصف مثل آنكه زنى بميرد و شوهرى و خواهر پدرى و مادرى يا پدرى داشته باشد دوم جمع شدن نصف با ربع مثل آنكه زنى بميرد و شوهرى و دخترى داشته باشد يا مردى بميرد و زنى و خواهرى پدرى مادرى يا پدرى داشته باشد سيم جمع شدن نصف با ثمن مثل آنكه شخصى بميرد و دخترى يا زنى داشته باشد چهارم جمع شدن
(٣٩٨)