اجرت و ارش نقصان را به صاحب گوسفند نر ميدهد و اگر زمين كسى را غصب نمايند و زراعت كنند مالك آن زمين را ازاله آن زراعت را مىرسد اگر چه نزديك به چيدن شده باشد و اگر غاصب آنچه را غصب كرده بفروشد موقوف بر اجازت مالك است و مشترى ضامن عين و منفعت آنست و اگر مشترى عالم به آن بوده باشد واجبست كه آن را به صاحبش رد كند در اين صورت مشترى رجوع بر غاصب نمىكند و اگر عالم به آن نبوده باشد رجوع بر غاصب مىكند و مالك مخير است در رجوع كردن بر غاصب يا مشترى پس اگر رجوع كند بر مشترى مشترى كه عالم بر غصب نبوده رجوع مىكند بر غاصب و اگر رجوع مىكند بر غاصب غاصب رجوع مىكند بر مشترى كه عالم بر غصب بوده اگر چه مشترى به ديگرى فروخته باشد و همچنين اگر چند مرتبه بيع كرده باشند همه ضامن اند و مالك مخير است كه از هر كدام از ايشان كه خواهد بگيرد و اگر غاصب گوش و بينى غلام كسى را ببرد آن غلام آزاد مىشود و صاحب غلام قيمت او را از غاصب مىگيرد و اگر شراب را غصب كند و پيش غاصب سركه شود آيا غاصب ضامن آنست يا نه ميانه مجتهدين در اين خلاف است فصل دوم در بيان آنكه غاصب در چند موضع ضامن عين و منفعت است و آن در دوازده موضع است اول غصب كردن غلامى كه صاحب صنعتى باشد چه غاصب او را با اجرت منفعت او ضامن است و اگر صاحب چند صنعت باشد اجرت صنعت اعلى را ضامن است دوم غصب كردن كنيز و وطى كردن او چه ضامن است كنيز را و مهر المثل او را باده يك قيمت او اگر بكر باشد و بيست و يك قيمت او اگر بكر نباشد سيم غصب كردن سگ شكارى و سگ گله و سگى كه محافظت زراعت كند و سگى كه پاسبانى باغ و خانه نمايد چه غاصب اين سگها را و منفعت اينها را ضامن است چهارم غصب كردن مدرسه يا رباط و منع كردن مستحقين آنها را از داخل شدن در آنها چه در اين صورت غاصب عين و منفعت آنها را ضامن است پنجم غصب كردن زيت و جوشانيدن آن به حيثيتى كه كم شود چه غاصب آن را و آنچه كم شده باشد از آن ضامن است ششم غصب كردن ميوه پس غاصب ضامن است آن ميوه را و
(٢٣٧)