باشند آنچه حاكم شرع به حق السعى ايشان تعيين نمايد مىتوانند گرفت چهارم جماعت كافر كه در جهاد مدد اهل اسلام مىكنند پنجم هر بنده كه در خدمت آقاى خود مشقت و آزار كشد پس او را از زكات مىتوان خريدن و آزاد كردن و همچنين بنده كه شرط كرده باشد كه مبلغى به آقا دهد و بعد از آن آزاد باشد هر گاه عاجز باشد از تحصيل كل آن مبلغ يا بعض آن پس آن مبلغ را يا تتمه آن را از زكات به آقاى او مىتوان داد تا آزاد شود ششم جماعتى كه قرض بسيار بر آورده باشند و از دادن آن عاجز باشند به شرط آنكه آن قرض را در معصيت صرف نكرده باشند هفتم سبيل الله مثل پل ساختن و مسجد عمارت كردن و مدرسه جهت طالبان علم ساختن كه به علمى مشغول باشند كه در آخرت نفعى از آن به ايشان رسد هشتم ابن سبيل يعنى شخصى را كه در شهر خود مالدار و غنى باشد اما به غربت افتاده و پريشان شده باشد به او زكات مىتوان داد به شرط آنكه سفر او سفر معصيت نباشد و شخصى نيابد كه از او قرض بگيرد يا چيزى از اموال كه در شهر خود دارد بفروشد فصل ششم در بيان زكات فطره بدان كه هر شخصى كه عاقل و بالغ باشد و قادر بر قوت يك ساله خود و عيال خود باشد خواه خود و عيالان او روزه ء ماه رمضان گرفته باشند و خواه نگرفته باشند بر او واجب است كه از خود و از هر يك از عيالان مقدار يك صاع يعنى يك من و يك چهار يك به وزن تبريز تخمينا از گندم يا جو يا خرما يا مويز يا برنج يا كشك يا شير يا آنچه در اغلب اوقات قوت اهل آن ملك باشد به مستحق رساند و مقدار صاع قبل از اين نيز مذكور شد و وقت دادن به مستحق نيت چنين كند كه اين جنس را به مستحق مىدهم به جهت زكات فطره واجب تقرب به خدا و كسى كه فقير بود وى را سنت است كه زكات فطره را اخراج نمايد و كيفيت آن چنان است كه يك صاع را نيت كند و به دست عيال بدهد تا يك يك بدست گيرند آنگاه از ايشان بستاند و به مستحق برساند و مصرف زكات فطره مصرف زكات مال است و جايز است دادن قيمت آن جنس به مستحق و اگر در شب عيد رمضان مهمانى قبل از شام برسد فطره او بر اين كس واجبست خواه طعام اين كس را خورد و خواه نخورد و همچنين هر غلام و كنيز كه گريخته يا غايب باشند فطره ايشان نيز بر اين كس واجب است ما دام كه مردن ايشان معلوم نباشد و وقت دادن زكات فطره از اول شب عيد است تا وقت ظهر روز عيد و حرام است تأخير آن بعد از آن پس اگر تأخير كند به نيت قضا بايد داد و بعضى از مجتهدين برآنند كه تا آخر روز عيد
(١٠٠)