نوع چهلم فروختن گرو كننده متاعى را كه پيش شخصى كرده باشد بى اذن او نوع چهل و يكم خريدن و فروختن كسى كه در مسجد اعتكاف كرده باشد اما آن بيع صحيح است قسم پنجم تجارت و كسب مكروه و آن تجارت و كسبى است كه مشتمل باشد بر وجهى مرجوع و آن بر بيست و هشت قسم است اول فروختن گندم و جو دوم فروختن كفن سيم فروختن بنده چه در حديث وارد شده كه بدترين مردمان كسى است كه بنده مىفروشد چهارم قصابى و سلاخى كردن پنجم جولاهى كردن ششم حجامت كردن به شرط اجرت هفتم زائيدن زنان به شرط اجرت هشتم معامله با ظالم كردن نهم معامله كردن با كردان و سفلگان و دونان و صاحب عيب چون كسى كه برص و جذام داشته باشد دهم معامله كردن با اهل كتاب چون يهودى و نصارى و مجوس يازدهم صرافى كردن دوازدهم زرگرى كردن سيزدهم ولى طفل به آنچه طفل پيدا كرده و همچنين تجارت به مال كسى كه از حرام پرهيز نكند مكروه است چهاردهم خصى كردن و بريدن و كوفتن خصيتين حيوان و بعضى از مجتهدين اين را حرام مىدانند پانزدهم اجرت گرفتن بر كتابت قرآن با شرط و عشرهاى آن را به طلا نوشتن و بعضى از مجتهدين آن را حرام مىدانند شانزدهم فروختن چيزى زياده از آنچه خريده باشد به مؤمن با احتياج هفدهم فروختن املاك مگر آنكه به قيمت آن ملكى بهتر از آن بخرند هجدهم فروختن كنيز حامله كه او را خريده باشد و بعد از چهار ماه به او دخول كرده باشد نوزدهم خريدارى نمودن خويشانى كه به خريدن برو آزاد نشوند چون برادر و عم و خال بيستم فروختن زره و خود و كفش به اعداى دين در غير حال صلح بيست و يكم فروختن انگور و چوب به شراب فروش و بت تراش نه به قصد شراب ريختن و بت تراشيدن بيست و دويم نوحه كردن به باطل و اجرت گرفتن بر آن اما اجرت گرفتن بر نوحه كردن به حق جايز است زيرا كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام وصيت كرده بود كه درهمى چند به نوحه گران دهند كه در موسم حج در منى فضايل ايشان را بخوانند بيست و سيم آرد خريدن جهت قوت خود و كراهت خريدن نان از آن بيشتر است بيست و چهارم فروختن هر يك از كنيز و فرزند او را در مدت دو سال و بعضى از مجتهدين تا هفت سال گفته اند و بعضى ديگر اين را حرام مىدانند و همين حكم دارد تفرقه ميان طفل و پدر و جد و برادر و خواهر گاهى كه مادر نداشته باشد
(٢٠٢)