چيز ديگر نباشد فصل سيم در بيان زكات گندم و جو و خرما و مويز زكات در اين اجناس اربعه واجب مىشود به دو شرط شرط اول آنكه خود اين اجناس را كاشته باشد يا قبل از آنكه گندم و جو و انگور دانه بندد و خرما زرد يا سرخ شود به ملك او در آيد پس اگر گندم و جو و انگور بعد از دانه بستن و خرما بعد از آنكه سرخ يا زرد شود به ملك شخصى در آيد زكات بر او واجب نيست شرط دويم آنكه به نصاب رسيده باشد و آن سيصد صاع شرعى است و صاع شرعى يك هزار و يكصد و هفتاد درهم شرعى است و درهم شرعى به وزن چهل و هشت جو ميانه است پس صاع به وزن پنجاه و شش هزار و يكصد و شصت جو ميانه است چنان كه در بحث وضو مذكور شد و هر چه از نصاب زياده باشد اگر چه آن يك من باشد يا كمتر زكات دادن آن واجبست و زكات اين اجناس ده يك است اگر به آب روان يا آب باران يا بى احتياج به آب دادن حاصل شود و نصف ده يك است اگر به آب چاه و گاو و امثال آن حاصل شده باشد و اگر به هر دو حاصل شده باشد حكم بر اغلب است و اگر برابر باشد چهار دانگ و نيم از ده يك آن بايد داد پس اگر شصت خروار گندم به هر دو آب بالسويه حاصل شود زكات آن چهار خروار و نيم است و اعتبار نصاب اين اجناس بعد از وضع خراج (1) و تخم وحصه بر زكر و نقصان گاو و مصالح الاملاك است و اگر آب يا زراعت را قبل از دانه بستن خريده باشد قيمت آن را نيز بيرون (2) كند و بعد از بيرون كردن اينها اگر مقدار نصاب بماند زكات واجبست و اگر كمتر بماند ساقط است و انگورى كه عادت نيست كه آن را مويز كنند و رطبى كه عادت نيست كه آن را خرما كنند تخمين بايد كرد كه اگر مويز و خرما شود به نصاب مىرسد يا نه اگر به نصاب رسد زكات واجب است و الا ساقط است و تا وقت دادن زكات هر چه صاحب مال از اين اجناس تصرف نمايد از انگور و رطب و غيره واجبست كه مقدار زكات آن را معلوم خود سازد تا در وقت دادن زكات عوض آن به مستحق رساند و هر گاه زكات اين اجناس را يك نوبت داده باشد ديگر دادن زكات آنها واجب نيست اگر چه چند سال بر آن بگذرد فصل چهارم در بيان زكات شتر و گاو گوسفند زكات اينها واجب است به چهار شرط اول آنكه مدت يازده ماه در ملك اين كس باشند دويم آنكه در مدت مذكور قوت آنها از چريدن باشد نه از مال مالك سيم آنكه در مدت مذكور شتر و گاو را كار نفرمايند (3) مثل بار كردن و زمين شيار كردن چهارم آنكه به نصاب رسد پس در كمتر از پنج
(٩٨)