پنجم آنكه زمين موات مكان عبادت نباشد چون عرفات و مشعر و منى ششم آنكه مكانى نباشد كه حضرت رسالت پناه صلى الله عليه وآله آن را جهت مصلحت مسلمانان مخصوص چيزى ساخته بود چنانچه بقيع را كه از نخلستانهاى مهاجران بوده مخصوص ساخته بودند براى چريدن چارواهاى زكات و تصدقات و جزيه و همچنين است حكم زمينهائى كه آن حضرت صلى الله عليه وآله مقاطعه كرده باشند با جماعتى چنانچه وادى عقيق را با بلال بن الحارث به چيزى قطع كرده بودند و كسى از صحابه در آن تصرف نكرده بود تا زمان خلافت عمر كه او بلال را از آن منع كرد هفتم آنكه حريم عمارت نباشد چه هر چيزى در مباح حريمى دارد و آن بر چند قسم است قسم اول حريم خانه و آن مقدار خاك ريز و برف انداز آنست و جائى كه آب باران از ناودان بر آن ريزد و ممر داخل شدن به آن خانه دوم حريم ديوار و آن به مقدار ريختن خاك آنست هر گاه خراب شود سيم حريم شهر و آن حوالى آن شهر است جهت جمع شدن اهل آن شهر و اسب دوانيدن و خاك ريزى كردن و محل خريدن چهار پايان اهل آن شهر چهارم حريم نهروان به مقدار ريختن خاك آنست و راه رفتن بر دو جانب آن پنجم حريم چاهى كه شتران را آب مىدهند و آن چهل ذرع است پس اگر كسى خواهد كه جهت آب دادن شتران خود چاهى بكند در آن چهل ذرع نمىتواند كند و در بعضى روايات وارد شده كه حضرت رسالت پناه صلى الله عليه وآله فرموده كه حريم چاه در جاهليت پنجاه ذرع بوده و در اسلام بيست و پنج ذرع است ششم حريم چاهى كه به شتر آب مىكشند جهت زراعت كردن به آن آب و آن شصت ذرع است هفتم حريم چشمه و آن در زمين نرم هزار ذرع است و در زمين سخت پانصد ذرع است پس ديگرى را نمىرسد كه در اين مقدار از زمين حوالى آن چشمه چشمه ديگر احداث كند و در بعضى احاديث جهت حريم قنات نيز همين مقدار وارد شده هشتم حريم راه و آن در زمين موات هفت ذرع است و اين حريمها در زمين موات است و حريم در زمين معموره نيست فصل يازدهم در مشتركات بدان كه منافع مشتركه بر پنج قسم است قسم اول راهها و فايده اين آنست كه در رفتن و نشستن در آن ضرر به جماعتى كه از آن راه مىروند نرساند و اگر جهت خريد و فروخت در راه بنشيند پس اگر راه وسيع باشد كه به مترددين ضرر نرساند جايز است اما با ضرر جايز نيست و اگر خود از آنجا برخيزد
(٢٥٧)