حركت كند يا خون معتدل از او بيرون آيد پس اگر حركت يا خون معتدل نيايد حلال نيست دوازدهم آنكه مردن او به سبب كشتن او باشد پس اگر چنان باشد كه در حين ذبح نمودن ديگرى شكم او را پاره كند حلال نيست سيزدهم آنكه اگر آن حيوان شتر باشد نحر كنند يعنى او را به نيزه بكشند و محل نحر كردن گودى گردن شتر است به اين طريق كه نيزه يا حربه در گودى كه در ميانه بيخ كردن و سينه اوست بزنند و اگر گاو و گوسفند باشد سر او را ببرند پس اگر شتر را سر ببرند و گاو و گوسفند را به نيزه بكشند حلال نيست و اما پنج امر سنت اول نحر كردن شتر ايستاده در حالتى كه يك دست او را به ميانه بغل او بسته باشد و هر دو پاى او را رها كند دوم بستن هر دو دست و هر دو پاى گاو را در حال ذبح نمودن و دم او را رها كردن سيم بستن هر دو دست و يك پاى گوسفند را در وقت كشتن و يك پاى او را گذاشتن چهارم سردادن پرنده ها را بعد از ذبح كردن پنجم به تعجيل كشتن و اما هفت امر مكروه اول در وقت ذبح كردن بريدن نخاع يعنى مغز مهره هاى پشت دوم پوست كندن پيش از سرد شدن سيم جدا كردن سر در وقت ذبح نمودن از روى عمد و بعضى از مجتهدين اين فعل را حرام دانسته اند و گوشت آن را حرام مىدانند چهارم گردانيدن كارد در وقت سر بريدن كه به طرف بالا بريده شود و در بعضى از احاديث نهى از اين عمل واقع شده پنجم كشتن حيوان در حالتى كه حيوان ديگر نگاه كند ششم شب ذبح نمودن بى احتياج هفتم ذبح نمودن روز جمعه پيش از زوال فصل سيم در بيان حلال و حرام و مكروه بودن حيوانات و آن بر چهل قسم است شش قسم از آنها حلال و بيست قسم حرام و چهارده قسم مكروه اما شش قسم حلال اول شتر و بعضى از سنيان گفته اند كه مذهب اماميه آنست كه گوشت شتر حرامست و غلط كرده اند چه آن مذهب ابو الخطاب است كه او در وقتى امامى بوده و بعد از آن غالى شده دوم گاو اهلى و وحشى سيم گوسفند و قوچ و بز كوهى و آهو چهارم گور خر پنجم پرنده كه دفيف او پيش از صفيف باشد يعنى بر هم زدن بال او بيشتر از پهن داشتن آن باشد يا آنكه چينه دان يا سنگدان داشته باشد يا آنكه در عقب پاى او چيزى مانند خارى باشد پس كبوتر و قمرى و كبك و دراج و تيهو و گنجشك و آنچه بدينها ماند حلال است ششم ماهى كه فلس دار باشد پس كنعت و ربيثا و اربيان و طمر و طمرانى از اقسام ماهى
(٣٣٢)