باشد و ديوانه با او دخول كند قسم دوم جمع ميانه حد تازيانه زدن و سنگسار كردن و آن حد دو قوم است اول حد مرد پير آزاد بالغ عاقلى است كه زن مدخوله به عقد صحيح يا ملك داشته باشد و زن پير اجنبيه كه شوهر داشته باشد و زنا كند پس در اين صورت ابتدا به تازيانه بايد نمود آنگاه سنگسار بايد كرد و اگر يكى از ايشان به طريق مذكور باشد آن حد تعلق به او دارد دوم حد مردى كه در ميان پاهاى مردى ديگر منى خود را بريزد و زن داشته باشد و در اينها فرقى نيست ميانه بنده و آزاد و مسلمان و كافر محض و غير محض قسم سيم صد تازيانه است و آن حد هفت قوم است اول حد مرد و زن آزادى كه زن و شوهر نداشته باشند و زنا كنند دوم حد زن آزادى كه عقد واقع شده باشد اما شوهر با او دخول نكرده باشد و زنا كند سيم حد مردى است كه زنا به زن صغيرى يا ديوانه كند چهارم حد زنى كه شوهر داشته باشد وطفلى به او زنا كند به رضا و رغبت او پنجم دو زن كه در زير يك لحاف برهنه بخوابند و دو مرتبه ايشان را تعزير كرده باشند ششم حد كسى كه در ميان پاهاى مردى ديگر منى خود را بريزد و زن نداشته باشد هفتم زنى كه با زنى مساحقه كند و بعضى از مجتهدين برآنند كه اگر شوهر داشته باشند ايشان را سنگسار بايد كرد قسم چهارم صد تازيانه و تراشيدن موى سر و از شهر بيرون كردن است و آن حد مرد آزادى است كه بكر باشد يعنى زن نخواسته باشد و زنا كند و بعضى تفسير بكر چنين كرده اند كه زن داشته باشد اما به او دخول نكرده باشد چه حد او آنست كه صد تازيانه بزنند و سرش را بتراشند و يك سال او را از آن شهر بيرون كنند و بر زن تراشيدن موى سر و بر مرد از شهر بيرون كردن است قسم پنجم پنجاه تازيانه است و آن حد بنده بالغى است كه زنا كند خواه زن شوهر داشته باشد و خواه نداشته باشد و بر بندگان تراشيدن موى سر و از شهر بيرون كردن نيست قسم ششم هفتاد و پنج تازيانه است كه سه ربع حد است و آن حد دو گروه است گروه اول حد جماعتى كه نصف ايشان آزاد باشد و نصف ايشان بنده و زنا كنند در اين صورت نصف حد آزاد كه پنجاه تازيانه است و نصف حد بنده كه بيست و پنج تازيانه است بر او مىزنند هر گاه زن و شوهر به طريقى كه در آزاد مذكور شد نداشته باشند گروه دوم حد جماعتى كه زنان را به مردان به زنا وصلت دهند يا مردانرا به مردان جهت لواطه رسانند قسم هفتم ضغث است
(٤٢٠)