پنجم از آنچه روزه را باطل مىكند رسانيدن گرد غليظ است عمدا به حلق و همچنين رسانيدن دود غليظ و بخار غليظ پس هر گاه يكى از اين سه چيز را به حلق رساند از روى عمد قضا برو لازم است اما كفاره ندارد ششم از آنچه روزه را باطل مىكند قى كردن است از روى عمد و آن موجب قضاست و كفاره لازم نيست و بعضى (1) از مجتهدين كفاره را نيز لازم مىدانند اما اگر بى اختيار آيد يا از روى سهو قى كند چيزى لازم نمىشود هفتم از آنچه روزه را باطل مىكند فرو رفتن در آب است از روى عمد و به آن قضا واجب است و بعضى از مجتهدين (2) كفاره را نيز واجب مىدانند و اگر جنب روزه واجبى داشته باشد و غسل ارتماسى كند آن غسل باطل است هشتم از آنچه روزه را باطل مىسازد دروغ گفتن است بر خدا مثل آنكه بگويد كه فلان چيز را خداى تعالى حرام كرده يا فلان را حلال و اين قول خلاف واقع باشد و همچنين دروغ گفتن بر پيغمبر (ص) بر يكى از حضرات ائمه معصومين عليهم السلام و آن موجب قضاست و بعضى از مجتهدين (3) كفاره را نيز واجب مىدانند و بعضى هيچيك را واجب نمىدانند مطلب دويم در بيان روزه هاى واجب و سنت و مكروه و حرام و در آن چهار فصل است فصل اول در بيان روزه هاى واجبى و آن بر هشت قسم است اول روزه ماه رمضان است و ثابت مىشود داخل شدن ماه رمضان به يكى از سه چيز اول آنكه معلوم شود كه از ماه شعبان سى روز گذشته دويم آنكه شياع يعنى جمعى كثير كه از سخن ايشان ظن حاصل (4) شود اخبار نمايند كه ماه را ديده اند سيم آنكه دو مرد عادل گواهى دهند كه ماه را ديده اند پس اگر دو زن عادله يا آنكه يك مرد عادل گواهى دهند كه ماه را ديده اند به گواهى ايشان ثابت نمىشود مگر آنكه به سر حد شياع رسد و به حساب تقويم و غير آن داخل شدن ماه ثابت نمىشود دويم از روزه هاى واجب روزه قضاى ماه رمضان است و واجب است بجا آوردن آن پيش از آنكه رمضان آينده داخل شود پس اگر بر شخصى ده روز مثلا از قضاى ماه رمضان واجب باشد قضاى آن را تأخير مىتواند كرد تا وقتى كه به ماه رمضان آينده ده روز بماند پس اگر هميشه عازم بوده كه آن ده روز را قضا كند و چون به ماه رمضان ده روز بماند مانعى از روزه داشتن به هم رسد مثل آنكه بيمار شود يا زن حيض بيند در اين صورت همين قضاى ده روز واجبست و بس و اگر بىعذر تا رمضان آينده تأخير كرده باشد ده روز را قضا كند و به جهت هر روز مقدار يك مد (5) گندم يا برنج يا نان يا مانند
(١٠٤)