نباشد آن نيز ميانه مسلمانان مشترك است و اگر آب آن كم باشد و وفا به همه نكند اول ابتدا به كسى كنند كه نزديك دهنه باشد و اگر جهت زراعت باشد تا بند نعلين به او آب دهند و اگر براى درخت غير خرما باشد تا قدم وجهت درخت خرما تا ساق و بعد از آن آن جماعت آب را سر دهند به كسانى كه در پهلوى ايشان باشند و سر دادن پيش از آن قدرى كه مذكور شد واجب نيست اگر چه به متاخر نرسد پس اگر از اول چيزى باقى نماند ما بقى را حقى نيست ششم آب نهر مملوك كه جدا كرده باشند از مباح چنان كه كسى نهرى از فرات مثلا بريده باشد مالك آن آب مىشود و هر كس كه در آن نهر كارى كرده شريك است در آن به قدر نفقه و عمل خود اگر به همه وفا كند و الا به قدر حصه و نصيب خود قسمت كنند باب يازدهم از كتاب جامع عباسى در بيان نكاح كردن به دوام و متعه و تحليل وملك و يمين و در آن مقدمه و سه مطلب و خاتمه است مقدمه در بيان فضيلت نكاح و اقسام آن بدان كه احاديث در فضيلت نكاح كردن بسيار وارد شده و چون اين مختصر گنجايش ذكر جميع آنها نداشت لهذا بر سه حديث اقتصار رفت از آن جمله در حديث ائمه معصومين عليهم السلام آمده كه هيچ فايده مسلمان را بعد از حصول اسلام بهتر از زن صالحه نيست كه هر گاه او را بيند خوشحال شود و هر گاه از او غايب شود حفظ ناموس و مال او كند و هم در حديث ائمه معصومين عليهم السلام واقع شده كه دو ركعت نمازى كه صاحب زن بگذارد بهتر است از هفتاد ركعت نمازى كه عزب بگذارد و نيز در حديث آمده كه بدترين مردهاى مسلمانان آن كسانى اند كه عزب مرده باشند و اقسام نكاح كردن نظر به نكاح كننده پنج است اول واجب و آن وقتى است كه نفس او مشتاق باشد و ترسد كه اگر نكاح نكند در زنا افتد دوم سنت و آن وقتى است كه خوف زنا نباشد و قادر بر نفقه و مهر باشد سيم حرام چون زياده بر چهار زن آزاد و دو كنيز به عقد در آوردن مرد آزاد را و زياده بر دو زن آزاد و چهار كنيز خواستن بنده را و نكاح كردن كافر و سنى زن مسلمان را چهارم مكروه و آن وقتى است كه نفس او مشتاق نباشد و عاجز از نفقه باشد بر قول بعضى از مجتهدين پنجم مباح و آن ماعداى چهار قسم مذكور است و اقسام نكاح نظر به منكوحه نيز
(٢٦٠)