وكيل مرده باشد يا آنكه شوهر گويد كه مرا فراموش شده در اين صورت شوهر سوگند مىخورد و مهر المثل ميدهد بر قول بعضى از مجتهدين و معتبر در مهر المثل حال زن است به حسب شرف و جمال به شرطى كه از پنجاه مثقال طلا زياده نباشد كه اگر زياده باشد پنجاه مثقال طلا بايد داد فصل يازدهم در بيان آنكه در چند موضع است كه زن را مهر نيست بدان كه در چهارده موضع زن مهر نمىگيرد اول مرتد شدن زن پيش از دخول چه او مهر ندارد دوم مسلمان شدن كافرى كه زياده از چهار زن مدخوله داشته باشد چه زياده از چهار زن مهر ندارد و همچنين اگر زن نيز پيش از دخول مسلمان شود مهر ندارد سيم مردن يكى از زن و شوهر پيش از دخول در حالتى كه ذكر مهر در عقد نكرده باشند چه در اين صورت زن مهر ندارد چهارم شير خوردن زن كوچك شخصى از پستان زن بزرگ مدخوله او بى آنكه زن بزرگ عالم باشد مثل آنكه در خواب باشد يا بيهوش باشد و زن كوچك خود سعى نموده از پستان او شير بخورد چه در اين صورت زن كوچك مهر ندارد پنجم شوهر كردن زن آزادى غلام شخصى را دانسته بى اذن آقاى او و دانسته باشد كه بى اذن آقاى غلام حرام است چه در اين صورت آن زن مهر (1) ندارد ششم شوهر كردن كنيزى آزادى را دانسته بىرخصت آقا چه در اين صورت مهر ندارد هر گاه عالم حرمت باشد هفتم فسخ كردن شوهر نكاح را به سبب يكى از عيبهائى كه مذكور شد كه موجب فسخ نكاح است چه با وجود عيب و فسخ نكاح پيش از دخول زن مهر ندارد هشتم فسخ كردن شوهر نكاح را به سبب حرام مؤبد بودن آن زن برو چه در اين صورت پيش از دخول مهر ندارد و بعد از دخول نيز اگر آن زن عالم بوده به حرمت مهر ندارد و بعضى از مجتهدين برآنند كه در اين صورت مهر المثل دارد و بعضى گفته اند كه اگر چيزى گرفته همان چيز مهر اوست و ديگر چيزى دادن لازم نيست نهم فسخ كردن شوهر نكاح زنى را كه به ادعاى آزاد بودن او را نكاح كرده باشد و بعد از آن ظاهر شود كه كنيز است چه در اين صورت به فسخ كردن پيش از دخول آن زن مهر ندارد و اگر چه شوهر او بنده باشد دهم فسخ كردن زن نكاح مردى را كه به ادعاى آزاد بودن او را نكاح كرده باشد آنگاه ظاهر شود كه بنده بوده چه در اين صورت با فسخ كردن پيش از دخول آن زن مهر ندارد
(٢٩٧)