به يكديگر نرسيده اند واجبست كه بر گردد و اگر به هم رسيده باشند جايز نيست و در حالت غيبت امام نيز جهاد واجبست (1) هر گاه دشمنان به سر ديار مسلمانان آيند و از ايشان به اسلام آسيب رسد فصل سيم در بيان آنكه جهاد كردن با چند فرقه و با كدام جماعت واجبست بدان كه سه طايفه اند كه قتال كردن با ايشان واجبست طايفه اول حربى وايشان دو گروه اند گروه اول مردان جوانند كه غير خداى را پرستش مىكنند چون آفتاب پرستان و ستاره پرستان و بت پرستان و غير اينها گروه دوم جماعتى اند كه هيچ چيز را پرستش نمىنمايند چون ملحدان و دهريان و با اين هر دو جماعت جهاد كردن در حال حضور امام واجبست تا آنكه مسلمان شوند و از اين دو طايفه جزيه قبول نمىتوان كرد طايفه دويم اهل كتابند وايشان نيز دو قوم اند قوم اول جماعتى اند كه كتابى در دست دارند و پيغمبرى داشته اند چون جهود ان كه تورية كتاب ايشان است و موسى كليم عليه التحية والتسليم پيغمبر ايشان و نصارى كه انجيل كتاب ايشان است و عيسى عليه السلام پيغمبر ايشان قوم دوم آنكه كتابى ندارند و پيغمبرى نداشته اند اما به شبه كتابى و پيغمبرى قايل اند چون مجوسان كه مىگويند كتابى موسوم به ژند و پا ژند دارند و پيغمبرى زردشت نام داشته اند و در احاديث وارد شده كه ايشان كتابى داشته اند آن را سوخته اند و پيغمبرى داشته اند كه او را كشته اند و پيغمبر ايشان كتابى بديشان آورده بود كه بر پوست دوازده هزار گاو نوشته بودند و جهاد با اين دو فرقه نيز واجبست تا آنكه مسلمان شوند يا جزيه قبول كنند با شرايط و شرايط جزيه دوازده است شرط اول قبول نمودن جزيه است و آن مقدارى است كه امام يا نايب امام هر ساله در آخر سال بر سرهاى مردان عاقل بالغ اين دو طايفه اگر چه پير و لنگ و زمينگير باشند يا بر زمينهاى ايشان مقرر فرمايد و ميانه مجتهدين خلاف است كه آيا بنده جزيه ميدهد يا نه اقرب آنست كه نمىدهد و بعضى از مجتهدين فرق كرده اند ميانه بنده جهودى كه ملك مسلمان باشد و ميانه بنده جهودى كه ملك جهودى باشد پس بر اول واجب نمىدانند و بر دوم واجب مىدانند و خلاف است ميانه مجتهدين كه آيا جزيه را مقدارى معين است چنانچه در حديث وارد شده كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام مقرر كرده بود كه فقراى ايشان هر سال دوازده درهم بدهند و متوسط ايشان بيست و چهار درهم بدهند و مالدار ايشان صد و چهل و هشت درهم يا آنكه مقدار جزيه
(١٥٣)