صاحب آن پيدا شود ضامن است و آنچه در بلاد اسلام در ملك شخصى پيدا شود صاحب آن را خبر دار كند پس اگر دعوى كند كه از او است به او دهد و گواه و قسم برو لازم نيست و اگر گويد كه از من نيست پس اگر اثر اسلام بر آن نباشد از كسى است كه آن را يافته باشد و اگر اثر اسلام بر آن باشد حكم لقطه بر آن جارى دارد و آنچه مذكور شد از حكم طلا و نقره اگر در ديار كافران پيدا شود از كسى است كه بيابد خواه در معموره باشد و خواه در غير معموره و خواه اثر اسلام داشته باشد و خواه نداشته باشد و تعريف لازم نيست و اگر زمينى كه در و يافته باشند مالكى داشته باشد او را واقف مىسازد پس اگر گويد كه او مال من نيست از آن كسى است كه يافته و در روايت صحيح محمد ابن مسلم از امام به حق ناطق جعفر ابن محمد الصادق عليه السلام مطلق واقع شده كه آنچه در خرابه يافته باشند آن كسى كه يافته اولى است به آن خواه اثر اسلام داشته باشد و خواه نه و محدثين حمل كرده اند بر آنكه مراد امام در آنچه اثر اسلام داشته باشد آنست كه بعد از تعريف باشد و در حديث صحيح وارد شده كه آنچه در شكم چاروا يافته شود از طلا و نقره و جواهر بايد از كسى كه خريده باشد او را واقف سازد پس اگر بشناسد كه تعلق به او دارد و اگر نه از آنكس است كه آن را يافته هر گاه اثر اسلام در آن نباشد و اگر اثر اسلام داشته باشد تعريف يكسال لازم است اما آنچه در حرم مكه بيابند بى تعريف يكسال مالك آن نمىتواند شد و اگر چه كمتر از يك درهم باشد و بعضى از مجتهدين برآنند كه اگر در حرم مكه نيز درهم مطلس بيابند بى تعريف از يا بنده است و اگر بنده لقطه حيوان و مال را بردارد و بعد از يك سال تعريف تلف كند ضمان تعلق به رقبه او مىگيرد كه بعد از آزاد شدن بدهد تتمه احكام لقطه چهار چيز است اول واجب و آن تعريف است يعنى شناسانيدن كسى كه آن را برداشته يا نايب او به آنكه فرياد كند همان روز تا شب آنگاه هر روز يك بار يا دو بار آنگاه هر هفته يك بار يا دو بار آنگاه هر ماهى به حيثيتى كه فراموش نشود تا يكسال و واقع گرداند تعريف آن را در مكانهائى كه آنجا مردم جمع مىشوند چون بازارها و درهاى دروازه ها و مسجدها و در صباحها و شامها و روزهاى عيد و جمعه ها و در وقت داخل شدن قافله به شهر يعنى يا بنده در اين قسم جاها و وقتها تعريف لقطه كند و آن را بشناساند و در فرياد كردن ذكر جنس بكند چون طلا و نقره و اگر در غربت يافته باشد بعد از تعريف به شهر خود
(٢٥٤)