پيش او خوابيدن لازم است بر شوهر و اگر بكر نباشد سه شب پيش او بايد بخوابد چنانچه مذكور شد اما در خوابيدن شب پيش كنيز و آزاد تفاوت هست چه كنيز نصف زن آزاد قسمت مىبرد پس اگر كسى يك زن آزاد و كنيزى داشته باشد دو شب پيش زن آزاد بخوابد و يك شب پيش كنيز و پنج شب ديگر هر جا كه خواهد بخوابد و اگر شوهر به سفر رود شب خوابيدن پيش زنان ساقط مىشود و آيا قضاى شب خوابيدن نسبت به زنى كه در سفر واجب باشد چون سفر حج واجبى يا غير واجب چون حج سنتى به رضاى شوهر بر شوهر واجب است يا نه ميانه مجتهدين در اين خلاف است و زمانى كه شب نوبت خوابيدن پيش او باشد نمىتواند شب خود را به ديگرى بخشيد مگر به رضاى شوهر و اگر ببخشد رجوع مىتواند كرد در آن پيش از تمام شدن آن شب و جايز نيست كه در عوض شب خوابيدن چيزى از شوهر بگيرد پس اگر چيزى گرفته باشد رد كند و در شبى كه نوبت خوابيدن پيش زنى باشد به ديدن زن ديگر نمىتواند رفت مگر بواسطه عيادت آن زنى كه بيمار باشد اگر تمام شب آنجا باشد براى زن صاحب نوبت شب ديگر قضا كند و واجب در شب خوابيدن پيش زن آنست كه نزديك او بخوابد اما دخول كردن زن لازم نيست مگر در چهار ماه يك نوبت و اگر در شب خوابيدن پيش زنان بر ايشان ظلم كند واجب است كه جهت ايشان قضا كند به قدر آنچه پيش ايشان نخوابيده باشد و مخير است شوهر در خوابيدن شب پيش زنان به آنكه به خانه ايشان رود يا ايشان را به خانه خود طلبد و كسى كه بواسطه مانعى شب پيش زنان نتواند خوابيد چون پاسبانان و شبگردان روز ايشان بجاى شب ايشان است (1) فصل دوم در بيان رنجشى كه ميان شوهر و زن به هم رسد بدان كه اگر ميانه ايشان كدورتى به هم رسد پس اگر سركشى از طرف زن باشد چنانچه از اطاعت مرد بيرون رفته باشد به آنكه هر گاه شوهر را به بيند روى در هم كشد يا عادت خود را نسبت به او تغيير دهد بايد كه شوهر نصيحت او كند و اگر نصيحت كردن فايده ندهد در شب خوابيدن پشت خود را به جانب او كند و اگر آن نيز فايده نكند از او كناره جويد و در جامه خواب ديگر بخوابد و اگر آن نيز فايده نكند او را بزند (2) به نوعى كه بعد از آن ميانه ايشان اصلاح
(٣٠١)