دهد و بگذارد كه از عده بيرون رود آنگاه عقد كند و دخول كند كفاره ندارد و همچنين كفاره ندارد اگر با كنيز ظهار كند آنگاه آن كنيز را بخرد بر قول بعضى از مجتهدين و اگر شوهر از دخول كردن زنى كه با او ظهار كرده امتناع نمايد زن حال خود را به حاكم شرع عرض مىكند و حاكم او را سه ماه مهلت ميدهد به آنكه يا كفاره دهد و دخول كند يا آنكه او را طلاق دهد و بعد از سه ماه اگر شوهر امتناع نمايد حاكم او را جبر مىكند بر يكى از اينها به اين طريق كه طعام و آب را بر او تنگ مىگرداند تا آنكه اختيار يكى از اينها كند فصل دوم در ايلا كردن و آن چنان است كه شخصى قسم بخورد كه با زن دايمى خود دخول نكند مطلقا يا زياده از چهار ماه به قصد ضرر رسانيدن به آن زن و شروط ايلا كردن هشت است اول آنكه آن شخصى كه سوگند مىخورد بالغ باشد چه سوگند طفل صحيح نيست دوم آنكه عاقل باشد چه اگر ديوانه باشد صحيح نيست سيم آنكه قصد كند و مختار باشد پس اگر غافل يا مست يا خفته يا كسى باشد كه او را به اكراه بر آن دارند صحيح نيست چهارم آنكه به زنى كه سوگند مىخورد كه با او دخول نكند بايد كه زن نكاحى او باشد چه اگر كنيز باشد و به ملكيت به او دخول كرده باشد صحيح نيست پنجم آنكه به آن زن دخول كرده باشد چه اگر دخول نكرده باشد صحيح نيست ششم آنكه سوگند را به اسم خداى تعالى بخورد چنانچه در بحث سوگند مذكور شد پس اگر به غير اسم خدا سوگند خورد سوگند نيست و به عربى گفتن آن لازم نيست پس اگر به فارسى با زن خود گويد كه والله ديگر با تو دخول نمىكنم ايلا واقع مىشود و سوگند خوردن به طلاق زن و آزادى بنده صحيح نيست خلاف مر سنيان را كه ايشان مىگويند صحيح است هفتم آنكه صريح بگويد كه والله من آلت خود را در فرج تو غايب نكنم پس اگر به كنايه گويد مثل آنكه والله كه با تو سر بر يك بالين نگذارم يا در زير يك سقف نباشم صحيح نيست و اگر چه به اينها قصد ايلا كند (1) و اگر گويد كه والله با تو جماع نكنم يا وطى نكنم و قصد ايلا كند صحيح است هشتم آنكه سوگند خوردن را مجرد سازد از شرط و صفت پس اگر معلق بر شرطى يا صفتى سازد صحيح نيست (2) و بعضى از مجتهدين اين را شرط نمىدانند و هر گاه اين شروط به هم رسد زن در اين صورت حال خود را به حاكم شرع عرض مىكند و حاكم شرع او را چهار ماه مهلت ميدهد و مخير مىسازد ميانه دخول كردن و كفاره دادن يا طلاق گفتن و بعد از چهار ماه اگر از اينها امتناع
(٣٢٠)