بر رو افتد حلال شانزدهم سنگ پشت هفدهم خار پشت هجدهم خر چنگ برى و بحرى نوزدهم گوشتى كه در زير سپرز بريان كنند زيرا كه آن گوشت حرام مىشود به شرط آنكه سپرز را شكافته باشند و همچنين حرام مىشود اگر ماهى حلال و ماهى حرام را با هم بريان كنند به شرط كه ماهى حرام بر بالاى ماهى حلال باشد اما اگر ماهى حلال بر بالاى ماهى حرام باشد حرام نيست و تخم هر حيوانى تابع آن حيوانست و اگر تخم حلال با حرام مشتبه شود هر كدام كه هر دو طرف او مختلف باشد حلال است و هر كدام كه متفق باشد حرام است و آنچه فاسد شده باشد نيز حرامست و اما چهارده قسم مكروه اول اسب دوم خر سيم استر و بعضى از مجتهدين گوشت استر را حرام مىدانند چهارم حيوانى كه يك نوبت يا دو نوبت شير خوك خورده باشد و سنت است استبراى چنين حيوانى هفتاد روز به علف دادن اگر آن علف خورد و اگر علف نخورد نه روز شير حيوانى را خورد كه گوشت او را خورند اما اگر شراب خورده باشد گوشت او حرام نمىشود بلكه آنچه در شكم اوست بشويند پنجم حيوانى كه شير آدمى بخورد ششم كلاغى كوچك كه در حوالى زراعت مىباشد و زاغى كه به رنگ خاكستر باشد هفتم هدهد چه حضرت رسالت پناه صلى الله عليه واله نهى كرده اند از كشتن هدهد هشتم خطاف چه در حديث آمده كه خطاف هميشه الحمد لله رب العالمين ميگويد و بعضى از مجتهدين او را حرام مىدانند و مؤيد قول اول است آنكه بال بر هم زدن او بيشتر از صف بستن بال اوست نهم قبره يعنى چكاوك چه در حديث آمده كه قبره را نبايد خورد و به طفلان نبايد داد كه به آن بازى كنند زيرا كه او هميشه تسبيح ميگويد ولعن بر دشمنان اهل بيت مىكند دهم فاخته چه در حديث آمده كه شوم است نگاهداشتن فاخته يازدهم حبارى دوازدهم صرد سيزدهم صوام و آن مرغى است دراز گردن گرد الود رنگ كه بر درخت خرما مىباشد چهاردهم شقران و وجه كراهيت او آنچه در حديث آمده آنست كه او مار را مىكشد فصل چهارم در بيان آنچه از حيوانات و غير آنها حرامست و مكروه و آن بر سى و دو قسم است بيست و چهار قسم حرام و هشت قسم مكروه اما بيست و چهار قسم حرام اول هر چيز روانى كه مست كند چون شراب كه از شيره ء انگور مىكشند و تبعى كه از عسل مىگيرند و نقيعى كه از مويز مىگيرند مرز يعنى برزه كه از ذرت مىسازند و فصيخى كه از خرما وجعه كه از جو مىگيرند و غير اينها هر چه مست كننده
(٣٣٤)