گويند چه در اين صورت مهر مسمى و مهر المثل به آن زن مىدهند و اگر در ثانى الحال عقد كنند دو مهر مسمى بدهند فصل نهم در بيان آنكه در چند موضع نكاح فسخ مىشود بدان كه در بيست و هشت موضع نكاح بر طرف مىشود اول آنكه سه طلاق دهند دوم آنكه در ميانه زن و شوهر زن رنجش به هم رسد و زن چيزى در عوض دهد به شوهر تا او را طلاق گويد و اين را طلاق خلع و مبارات گويند سيم آنكه ولى او در حالت طفوليت او را به هم جنس نداده باشد يعنى به غير مثل خود نكاح كرده باشد چه در اين صورت بعد از بالغ شدن مىتواند (1) فسخ كرد چهارم آنكه ولى طفل او را به ديوانه يا خنثى يا خصى (2) نكاح كند چه بعد از بالغ شدن اختيار فسخ دارد پنجم آنكه زن پيش از دخول (3) مسلمان شود چه او فسخ نكاح خود مىتواند كرد و بعد از دخول موقوف است بر انقضاى عده پس اگر عده او منقضى شود شوهر او مسلمان نشود فسخ مىكند ششم آنكه زن جهوديه كه پيش از دخول از دين خود به دين اسلام انتقال كند چه نكاح او فسخ مىشود اما بعد از دخول كردن موقوف است بر انقضاى عده پس اگر عده او منقضى شود و شوهرش مسلمان نشود فسخ مىشود و همچنين است حكم كسى كه مرتد شود و پدر او كافر بوده باشد چه بعد از دخول فسخ موقوف است و انقضاى عده پس اگر در عده آن شخص رجوع به اسلام كند فسخ نمىكند و كسى كه پدر او مسلمان باشد و او مرتد شود بعد از انقضاى عده وفات نكاح زوجه او فسخ مىشود هفتم آنكه زن و شوهر را در جنگ بگيرند يا آنكه زن صغيره گرفتار شود يا شوهر بالغ به بند افتد مثل آنكه كافر باشد و گرفتار شود چه در اين صورت فسخ نكاح زن كرده مىشود هشتم آنكه هر گاه آقا ميانه غلام و كنيز جدائى اندازد بعد از آنكه ايشان را به يكديگر نكاح كرده باشد نهم آنكه هر يك از زن يا شوهر راضى به نكاح شوند به ادعاى آنكه آن ديگرى از طايفه مشخص باشد آنگاه ظاهر شود كه از آن طايفه نبوده چه آن ديگرى را در اين صورت (4) فسخ نكاح مىرسد بر قول بعضى از مجتهدين دهم اگر شخصى از براى پسر صغير خود دختر صغيره برادر خود را نكاح كند و آنكه جده هر يك از زن و شوهر يكى از ايشان را شير دهد چه ايشان بر يكديگر حرام مىشوند و نكاح ايشان فاسد مىشود زيرا كه شير خورنده اگر پسر باشد عم زن خود مىشود يا خال او و اگر دختر باشد عمه يا خاله شوهر خود مىشود يازدهم آنكه هر گاه با مادر زنى (5) دخول
(٢٩٢)