با قسم و اگر اختلاف كنند در نيك شدن مرض افاضا و زن منكر نيك شدن آن باشد قول قول زن است با قسم خاتمه در بيان آنچه تعلق به نكاح دارد و در آن شش فصل است فصل اول در بيان شب خوابيدن پيش زنان بدان كه در خوابيدن شب پيش زن ميانه مجتهدين خلاف است كه آيا واجبست يا نه بعضى از مجتهدين گفته اند كه واجب نيست مگر آنكه ميانه ايشان ابتدا به قسمت كند و بعضى از مجتهدين برآنند كه اگر كسى يك زن داشته باشد قسمت واجب نيست و مشهور آنست كه واجب است پس اگر مرد زياده از يك زن دائمى نداشته باشد بر او لازم است كه در هر چهار شب يك شب نزد او بخوابد پس اگر دو زن داشته باشد دو شب پيش ايشان بخوابد و دو شب ديگر هر جا كه خواهد بخوابد و اگر سه زن داشته باشد سه شب پيش ايشان بخوابد و يك شب هر جا كه خواهد بخوابد اگر چهار زن داشته باشد و همه ايشان دايمى باشند واجبست كه هر شب پيش يكى از ايشان بخوابد تا چهار شب پيش چهار زن تمام شود و تا ضرورت نباشد بى رضائى زنى كه نوبت او باشد جاى ديگر نخوابد كه حرامست و روز پيش زنان بودن لازم نيست و در بعضى احاديث وارد شده كه پيش هر زنى كه بخوابد صباح با او چاشت كند و محدثين اين حديث را بر استحباب حمل كرده اند و چاشت كردن با او را سنت مىدانند و در شب خوابيدن ميانه زنان ابتدا به زنى كند كه نام او به قرعه بيرون آيد و آيا زياده از يك شب قسمت كردن ميانه زنان بدون رضاى ايشان جايز است يا نه مثل آنكه قرار دهد كه پيش هر يك سه شب بخوابد ميانه مجتهدين در اين خلاف است اما كمتر از يك شب قسمت كردن جايز نيست و فرقى نيست در شب خوابيدن شوهر پيش زن ميانه بنده و آزاد و خصى و عنين و غير اينها و همچنين ميانه زن بيمار و حايض و نفسا و احرام بسته و غير اينها زيرا كه شب خوابيدن نزد ايشان جهت مؤانست است و غرض مجامعت نيست و متعه و كنيزى كه او را عقد نكرده باشند و زن كوچك و ديوانه كه تمام وقت ديوانه باشد و زن ناشزه يعنى زنى كه از شوهر سركشى كرده باشد و از اطاعت او بيرون رفته باشد در قسمت شب خوابيدن با زنان ديگر شريك نيستند و تفاوتى در شب خوابيدن ميان زنان آزاد نيست مگر در خواستن دختر بكر كه چون او را به خانه شوهر آرند هفت شب
(٣٠٠)