آنكه در حالت اختيار بايد كه قتال در وقت زوال آفتاب يا بعد از گذاردن نماز ظهر و عصر باشد چرا كه در آن وقت درهاى آسمان گشاده است و فتح و نصرت و رحمت نازل مىشود و نزديك به شب است و كشتن كمتر بوقوع مىآيد و اگر كسى از جنگ مسلمان بگريزد خلاص مىشود سيم آنكه امام در راه رفتن لشگر را به تعجيل نبرد بلكه به مدارا برد چهارم آنكه با صاحب تدبير آن لشگر مشورت نمايد پنجم آنكه اختيار منزل جائى نمايد كه آب و علف در آن بسيار باشد ششم آنكه اگر چاروائى از لشگرى مانده شود و چارواى ديگر نداشته باشد كه بار خود را بردارد امام بار او را بر چارواى خود بر دارد و جايز است قتال كردن به هر نوع كه فتح در آن ممكن باشد چون خراب كردن منازل و قلاع كافران و سنگ انداختن به منجنيق بر ايشان و منع كردن از تردد قافله به سوى ايشان و كشتن ايشان اگر چه در ميان ايشان زنان و اطفال و پيران و اسيران مسلمانان كشته شوند و به آتش سوزانيدن ايشان و بريدن درختان ايشان و منع كردن آب از ايشان به احتياج جايز است و در روايتى از حضرت امير المؤمنين عليه السلام وارد شده كه منع كردن آب حلال نيست و بعضى از مجتهدين روايت مذكور را حمل بر آن كرده اند كه زهر در آب ايشان ريختن بى احتياج حلال نيست و اما آن هشت امريكه مكروه است اول بدست خود پدر كافر خود را كشتن دويم شبيخون بر اعدا بردن به غير حاجت سيم پيش از زوال قتال كردن به غير حاجت چهارم چارواهاى خود را پى كردن بى مصلحتى اگر چه از رفتن بازمانده باشند و با مصلحت كشتن بهتر است اما پى كردن چارواهاى كافران جايز است چه آن سبب ضعف ايشان مىشود پنجم مبارزت نمودن در صف بى اذن امام و بعضى از مجتهدين اين را حرام مىدانند ششم نگاهداشتن اسير جهت كشتن و چيزى به او ندادن تا آنكه بميرد و در حديث وارد شده كه حضرت رسالت پناهى صلى الله عليه وآله و سلم هيچكس را بدين طريق نكشته مگر عقبة بن ابى معيط را هفتم هر گاه فتح به غير خراب كردن قلاع و منازل ايشان ممكن باشد خراب كردن آنها و آب بر ايشان سردادن وايشان را به آتش سوختن و درختان ايشان را بريدن خصوصا درخت خرما بى احتياج مكروه است هشتم كشتن چارواهاى ايشان بعد از آنكه جنگ تمام شده باشد اما در حال جنگ جايز است چنانچه گذشت فصل پنجم در امان دادن كفار بدان كه آحاد مسلمانان را جايز است
(١٥٧)