بيست و پنجم فروختن هر يك از دو جنس مختلف را به ديگرى نسيه و اگر چه در قدر مساوى باشند هر گاه قابل كيل ووزن باشد بيست و ششم فروختن آب نهر مملوك و آبى كه به آن احتياج نداشته باشد بيست و هفتم فروختن فرزند كنيزى كه از زنا حامله شده باشد و بعد از چهار ماه به او دخول كرده باشد بيست و هشتم مسلم خريدن شيره انگور چه احتمال دارد در وقتى كه مشترى خواهد شراب شده باشد فصل دوم در آداب تجارت بدان كه شصت و هشت امر تعلق به تجارت دارد دو امر واجب و سى و يك امر سنت و بيست و شش امر مكروه و نه امر حرام اما دو امر واجب اول آنكه متاع او اگر مشتمل باشد بر عيب مخفى آن را به مشترى اظهار كند دوم آنكه هر گاه دو جنس را كه گمان ربا در آن رود و به زياده فروخته باشد آن زياده را به صاحبش بدهد و اما سى و يك امر سنت اول دانا بودن (1) به آنكه كدام بيع صحيح است و كدام باطل و اگر چه به تقليد مجتهد باشد تا آنكه از ربا سالم ماند دوم استخاره كردن در خريدن و فروختن سيم حليم بودن چهارم آنكه در خريد و فروخت تقاضا نكند و مسامحت كند خصوصا در متاعى كه در آن عبادت كنند پنجم كم خريدن و زياده فروختن ششم پيش از همه كس به طلب روزى رفتن هفتم دعاى منقول خواندن در وقتى كه اراده داخل شدن به بازار كند هشتم دعاى منقول خواندن مشترى پيش از خريدن نهم سه نوبت تكبير و يك نوبت شهادتين گفتن مشترى در وقت خريدن دهم طلب خير و بركت كردن در خريدن و فروختن و سهولت در آنها يازدهم ابتدا كردن فروشنده به فروختن دوازدهم برابر دانستن خريد از آن يعنى تفاوت ننهادن ايشان را اما اگر علما را جهت فضيلت وعلم تفاوت گذارد جايز است سيزدهم آنكه اگر مشترى از خريدن پشيمان شود بايع متاع خود را بگيرد و قيمت آن را باز دهد چهاردهم آنكه اگر قسمى از اقسام تجارت بر و دشوار شود به قسمى ديگر كه آسان باشد انتقال كند و اگر در شهرى ميسر نشود به شهر ديگر برود پانزدهم هر گاه خريدار پيدا شود في الحال بفروشد و مشترى را انتظار نفرمايند شانزدهم آنكه بر اندك فايده اكتفا كند و بسيار نخواهد بلكه به مقدار قوت يك روزه بر مشتريان قسمت كند هفدهم آنكه اگر در متاع او عيبى باشد آن را اظهار كند هر گاه آن عيب ظاهر باشد هجدهم آنكه با كسى
(٢٠٣)