براى بقيه اجرت به ورثه موجر رجوع مىكند و در اين مسألة نيز استاد فقير اعنى شيخ الطايفه بهاء الملة والدين محمد العاملى طاب ثراه متوقف بود جهت تعارض ادله و باطل نمىشود اجاره به فروختن عين اما اگر مشترى جاهل به اجاره باشد مخير است در فسخ و امضا و اگر اجير معين بيمار شود اجاره باطل مىشود اما اگر معين نباشد يا معين باشد و مضمون باشد باطل نمىشود و الزام مىكنند او را در اجاره گرفتن شخصى جهت كردن انكار و به مجرد عقد موجر مالك اجرت مىشود و مستأجر مالك منفعت اما تسليم اجرت موقوف (1) است بر تسليم عين و اگر اجرت بر عمل باشد بعد از انقضاى عمل اجرت لازم است و در حكم تسليم عين است دادن موجران عين را و نگرفتن مستاجر و هر گاه مدتى بگذرد كه انتفاع از آن عين ممكن باشد و مستاجر منتفع نشود اجرت ثابت مىشود و آيا نفقه كسى كه به اجرت مىگيرند و عليق چاروائى كه كرايه مىكنند و آب دادن او بر كسى است كه او را اجاره كرده يا بر صاحب او است ميانه مجتهدين در اين مسألة خلاف است اقرب آنست كه بر صاحب چاروا است و بر آن كسى كه اجير شده نه بر آنكه اجاره كرده اما ما يحتاج چارواى اجاره از زين و لجام بر كسى است كه به اجاره مىگيرد و سنت است كه اجرت اجير را پيش از گرفتن مشخص كنند و هنوز عرق او خشك نشده باشد كه به او دهند و مكروه است چيزى را كه به تقصير در دست او فوت شود در وجه اجرت او حساب كنند فصل دوم در آنكه در چند موضع اجاره حرامست و در چند موضع مكروه و در چند موضع جايز بدان كه در پانزده موضع اجاره حرامست و در هشت موضع مكروه و در شانزده موضع جايز اما در پانزده موضعى كه حرامست اول اجاره كسى جهت ساختن شطرنج و نرد و آلات قمار و لهو دوم اجاره كسى كه سرود به باطل كند سواى عروسى كه در آن جايز است (2) سيم اجاره كسى جهت برداشتن شراب يا مرده يا خوك جهت خوردن اما اگر از براى سركه كردن باشد يا آنكه مرده را از محله جهت بوى بد بردارد صحيح است و همچنين است برداشتن شراب جهت جهود (3) چهارم اجاره كتابت كننده جهت نوشتن شعر باطل و كتب اهل ضلال جهت غير نقض و حجت بر ايشان پنجم اجاره دادن خانه به جهود كه در آن عبادت كند يا شراب بگذارد و همچنين اگر خانه را به مسلمان اجاره دهد جهت شراب گذاشتن ششم اجاره
(٢٣٠)