نجاست كفر دهم زوال عين يعنى بر طرف شدن نجاست مثل آنكه دهن اسب يا بعضى اعضاى آن آلوده به خون شود پس به مجرد آنكه خون بر طرف شود طاهر مىشود يازدهم مسح به طاهر و اين در استنجا از غايط است كه چون مخرج را به سه سنگ يا به سه كلوخ يا به سه لته ياغير آن به شرط آنكه طاهر باشد پاك كنند مخرج طاهر مىشود دوازدهم تبعيت مثل آنكه شخصى مسلمان طفلى را از كافر حربى اسير كند آن طفل به تبعيت آن مسلمان طاهر مىشود و همچنين شيره انگور كه چون بجوشد نجس مىشود و چون چهار دانگ آن بر طرف شود ديگ و چمچمه آن و رخت و بدن پزنده آن به تبعيت طاهر شدن آن طاهر مىشود فصل نجاسات يازده است اول بول دويم غايط به شرط آنكه اين هر دو از حيوانى باشد كه گوشت آن حرام است و خون جهنده داشته باشد سيم خون از هر حيوانى كه خون جهنده داشته باشد خواه گوشت آن حلال باشد و خواه حرام مگر خونى كه بعد از ذبح در اعضاى حيوان بماند به شرط آنكه در وقت ذبح خون معتاد بيرون آمده باشد پس هر خونى كه بعد از بيرون آمدن خون معتاد در اعضاى آن حيوان (1) بماند طاهر است و خوردن آن خون حلال (2) است و بعضى از فقها برآنند كه خوردن وقتى حلال است كه با گوشت باشد اما اگر از خونى كه بعد از بيرون آمدن خون ذبح بماند جمع كند خوردن آن بى گوشت حلال نيست چهارم منى از حيوانى كه خون جهنده داشته باشد خواه گوشت آن حلال باشد و خواه حرام پنجم سگ غير سگ آبى كه آن طاهر است اما حرام است ششم خوك غير خوك آبى كه حكم سگ آبى دارد اگر سگى به گوسفندى بجهد و بچه از ايشان حاصل شود پس اگر به سگ شبيه باشد نجس است و اگر به گوسفند شبيه است يا به هيچ حيوانى شبيه نيست طاهر است اما اگر سگى به خوكى بجهد و بچه حاصل شود كه به هيچ كدام شبيه نباشد در نجس بودن آن ميانه مجتهدين خلاف است و احتياط آنست كه نجس است هفتم كافر خواه ذمى و خواه حربى و خواه اهل كتاب باشد و خواه نباشد اما قليلى از مجتهدين را مذهب آن است كه يهود و نصارى طاهرند و اين مذهب ضعيف است هشتم هر چه مست كننده باشد به شرط آنكه در اصل روان باشد و شيخ ابن بابويه جايز مىداند نماز كردن جامه كه آلوده به خمر باشد و حرام مىداند نماز كردن در خانه كه در آن خمر باشد نهم شيره انگور هرگاه بجوشد (3) كه چهار دانگه آن كم نشده باشد دهم فقاع يعنى بوزه و آن نجس است اگر چه مست كننده نيست يازدهم حيوانى كه بميرد به شرط آنكه در حال حيوة خون جهنده داشته باشد خواه
(٢٩)