مكان واقع شود و عقيقه بعد از تراشيدن موى سر باشد شانزدهم آنكه در وقت كشتن گوسفند اين دعاى منقول را بخواند يا قوم انى برئ مما تشركون انى وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفا مسلما و ما انا من المشركين ان صلوتى ونسكى ومحياى ومماتى لله رب العالمين لا شريك له وبذلك امرت وانا من المسلمين اللهم منك ولك بسم الله والله اكبر آنگاه نام طفل را ببرد و گوسفند را ذبح كند هفدهم آنكه اعضاى آن گوسفند يا شتر را از هم جدا كنند چه شكستن استخوانهاى آن مكروه است هجدهم عقيقه كردن طفل بعد از بالغ شدن به جهت خود اگر داند كه پدر عقيقه او نكرده است نوزدهم مبارك باد گفتن كسى را كه فرزندى به هم رسيده باشد براى او بيستم خوردن به زن حامله را چه در حديث آمده كه هر زن حامله كه به بخورد طفل او خوبروى و خوش طبع باشد بيست و يكم خرما خوردن زن حامله در وقت ديدن نفاس چه از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه فرزند او در اين حالت از حكما گردد و در بعضى احاديث وارد شده كه اگر رطب خورد فرزند او حكيم شود بيست و دوم پيچيدن طفل به خرقه سفيد و اما آن شش امر مكروه اول كنيت كردن ابوالقاسم طفلى را كه نام او محمد كرده باشند و بعضى از مجتهدين اين را حرام مىدانند دوم نام طفل را حكيم يا خالد يا حارث يا ضرار يا مالك كردن سيم كنيت طفل را ابوحكيم يا ابومالك يا ابوعيسى كردن چهارم موى سر طفل را اندكى تراشيدن و اندكى گذاشتن پنجم از گوشت عقيقه پدر و مادر و جماعتى كه عيال ايشان باشند خوردن ششم استخوان گوسفند يا شتر عقيقه را شكستن بلكه اعضاى آن را جدا نبايد كرد فصل پنجم در بيان شير دادن طفل و محافظت كردن او و دايه گرفتن به جهت او بدان كه چهارده امر به شير دادن طفل و محافظت او و دايه او تعلق دارد دو امر از آن واجب است و شش امر سنت و شش امر مكروه اما دو امر واجب اول آنكه مادر طفل شيرى كه اول مرتبه از پستان او بعد از زاييدن بيرون مىآيد بخورد طفل دهد چه اگر آن طفل آن شير را نخورد زنده نمىماند دوم اجرت آن شير بر پدر از مال خود واجب است به مادر دهد اما اجرت شير دادن در مدت دو سال از مال طفل بايد داد و اگر طفل مال نداشته باشد بر پدر واجبست و اما شش امر سنت اول آنكه شير دهنده مادر باشد چه بهترين
(٣٠٤)