چه گواهى كافر صحيح نيست و اگر چه جهت كافرى گواهى دهد و بعضى از مجتهدين برآنند كه گواهى جهود جهت جهود مقبول است و بعضى گواهى اهل ذمه را در حق يكديگر جايز داشته اند و اگر چه در مذهب مختلف باشند چه گواهى دادن جهود جهت ترسا و گواهى دادن غير جهود به اجماع جايز نيست و گواهى دادن جهود نيز جهت مسلمان جايز نيست مگر در وصيت كردن هر گاه مسلمانان عادل نباشند و بعضى از مجتهدين گفته اند كه گواهى دادن ايشان در وصيت وقتى مقبول است كه در سفر باشند (1) و بعضى گواهى دادن ايشان را در وصيت وقتى مقبول مىدانند كه بعد از نماز عصر قسم بخورند بر وصيت شرط چهارم آنكه مؤمن باشد يعنى قايل به امامت دوازده امام عليهم السلام باشد پس گواهى غير مؤمن صحيح نيست شرط پنجم آنكه عادل باشد و عدالت قولى است نفسانى (2) كه باعث ملازمت تقوى و مروت مىگردد و عدالت به كردن گناهان كبيره و مصر بودن بر گناهان صغيره زايل مىشود و مجتهدين عدد گناهان كبيره را در كتب خود مختلف ذكر كرده اند بعضى از ايشان بيست چيز ذكر كرده اند اول اثبات شريك جهت خداى تعالى كردن دوم مسلمان را به غير حق كشتن وبغير حق زخم زدن سيم زنا كردن چهارم لواطه كردن پنجم از جنگ گاه گريختن هر گاه در ركاب امام باشد و دشمن كمتر از دو مثل باشند مگر به دو طريق كه در بحث جهاد مذكور شد ششم سحر كردن هفتم ربا خوردن هشتم زنان شوهر دار را به زنا نسبت دادن نهم مال يتيم به غير حق خوردن دهم غيبت مسلمان كردن يازدهم سوگند به دروغ خوردن دوازدهم گواهى دروغ دادن سيزدهم شراب و هر چه مست كننده باشد مثل بنگ و غيره خوردن چهاردهم استحلال كعبه معظمه يعنى حلال داشتن امورى كه در حرم كعبه اقدام به آن حرامست مثل كشتن صيد و صيد كردن كبوتران حرم و ترك كردن احرام در وقت داخل شدن در آن سواى جماعتى كه ايشان را استثنا كرده اند پانزدهم دزدى كردن شانزدهم بيعتى را كه با خدا يا رسول خدا يا يكى از ائمه معصومين عليهم السلام بسته شده باشند شكستن هفدهم كافر شدن و به ديار كفر رفتن بعد از مسلمان بودن هجدهم از رحمت خداى تعالى نوميد بودن نوزدهم از مكر خداى تعالى ايمن بودن و در حكم اين هر دو است اعتراض به قضا وقدر الهى كردن بيستم عاق شدن يعنى از اطاعت مادر و پدر در هر موضعى كه
(٣٦٧)