آنگاه به او دخول كنند اگر حيض به بيند و اگر نه بيند و در سن زنانى باشد كه حيض نه بيند چهل و پنج روز بايد كه صبر نمايد و بعد از آن به او دخول كند اما اگر آقا دخول نكرده باشد همان ساعت كه بخرد دخول مىتواند كرد بيستم زنى را كه عقد كرده باشد و پيش از دخول طلاق دهد واجبست بر شوهر كه نصف مهر را به او دهد و اگر دخول كرده باشد تمام مهر او را بايد داد بيست و يكم اگر در وقت عقد كردن مهر را مشخص نكرده باشد واجبست بر شوهر كه مهر المثل به او دهد بيست و دوم هر گاه زن مقرر كردن مهر خود را به شوهر رجوع كرده باشد واجبست بر او كه قبل از دخول مهر او را مشخص كند بيست و سيم واجبست بر شوهر دادن مهر المثل در هر موضعى كه مهر مسمى فاسد شده باشد و همچنين واجبست مهر المثل در وطى شبهه و در زنا كردن به تعدى بيست و چهارم واجبست نفقه دادن به زن عقد دايمى و اگر چه او را طلاق داده باشند تا زمانيكه از عده بيرون نرفته است و همچنين واجبست نفقه زنى كه او را طلاق گفته باشد و حامله باشد و واجبست دادن جامه كه بدن خود را به آن بپوشند و خانه كه در آن بنشينند و خادمى كه خدمت ايشان كند هر گاه از جماعتى باشند كه خدمتكار داشته باشند و نيز واجبست دادن فرش و چيزهائى كه بدن به آن پاك سازند و ازاله بوى بد از بدن كنند و ظروفى كه در آن طعام بپزند و اجرت حمام در وقت احتياج و قيمت آب غسل كردن بر قول بعضى از مجتهدين بيست و پنجم هر چهار شب يك شب پيش زن خوابيدن چه خوابيدن يك شب از چهار شب پيش او واجبست بيست و ششم اگر بر زن ظلم كرده باشد يعنى پيش او نخوابيده باشد قضاى آن واجبست بيست و هفتم اگر منى را در بيرون فرج زن دائمى بريزد بى اذن او واجبست كه ده مثقال طلا به او بدهد بيست هشتم بر زنى كه شوهر او مرده باشد واجبست (1) كه بعد از فوت او تا چهار ماه و ده روز ترك زينت كند بيست و نهم واجبست بر زن تهيه آنچه دخول كردن و تمتع گرفتن موقوف بر آن باشد سى ام هر گاه زنى نفس خود را به شوهر واگذارد ونام مهر نبرد آنگاه او را پيش از دخول كردن و مشخص ساختن مهر طلاق دهد يا فسخ نكاح ايشان شود واجبست بر شوهر اگر مالدار باشد كه جامه نفيسى كه ده مثقال طلا ارزد يا اسبى كه قيمت او ده مثقال طلا باشد يا ده مثقال طلا به آن زن بدهد و اگر مفلس باشد انگشترى طلا يا نقره
(٢٨٢)