كرده باشد جهت خوابيدن هر گاه خواهد كه غسل نكرده بخوابد و اين وضوئى است كه مجتهدين گفته اند كه بول و غايط آن را باطل نمىكند و هر گاه در آنحال آب نباشد كه سنت است كه تيمم كند جهت خواب كردن دوم برابر دانستن زنان يعنى رعايت مساوات كردن در گشاده روئى و قسمت روزها ميانه ايشان و خوابيدن در شب پيش ايشان و اما آن پنجاه و چهار امر باقى اول باطل شدن وضو و غسل و تيمم به دخول كردن دوم باطل شدن نماز به دخول كردن سيم باطل شدن روزه اگر عمدا دخول كرده باشد چهارم باطل شدن تتابع در روزه هاى نذرى كه در آن شرط تتابع نموده باشد هر گاه در اثناى آن دخول كرده باشد و همچنين باطل مىشود در كفاره ماه رمضان و غير آن هر گاه دخول در ماه اول روزه واقع شده باشد پنجم باطل شدن اعتكاف به سبب دخول ششم باطل شدن حج و عمره هر گاه پيش از وقوف عرفات و مشعر عمدا دخول كرده باشد هفتم فاسق شدن كسى كه در حالت احرام يا روزه اعتكاف واجب دانسته دخول كند هشتم غير بكر شدن دختر بكر به سبب دخول كردن به او پس احكامى كه مخصوص دختر بكر است از او ساقط مىشود مثل آنكه در بكر جهت نكاح سكوت كافى بود و در غير بكر مىبايد كه حرف بزند چنانچه مذكور خواهد شد نهم بيرون رفتن از عنين بودن به سبب دخول كردن دهم ملحق شدن فرزندى كه بعد از شش ماه يا بيشتر متولد شود به دخول كننده اگر چه دخول به شبهه باشد هر گاه آن زن شوهر نداشته باشد يازدهم در عده رجعيه رجوع كردن به سبب دخول دوازدهم لعان كردن به زن مدخوله چه هر گاه نفى ولد كند لعان بايد كرد سيزدهم ساقط شدن امتناع زن از دخول كردن شوهر جهت گرفتن مهر بعد از دخول چهاردهم ثبوت طلاق سنت و بدعت پانزدهم ثبوت مهر به وطى كنيز مشترك شانزدهم ثبوت مهر به وطى كنيز مكاتبه هفدهم گرديدن كنيز صاحب فراش به سبب دخول كردن چه به اين مضمون روايت وارد شده هجدهم قطع عده كردن هر گاه از زنا حامله باشد نوزدهم ثبوت فسخ مر مشترى كنيز را هر گاه بايع وطى كرده باشد بيستم اجازت بايع اگر مشترى با كنيز دخول كرده باشد بيست و يكم ثبوت فسخ به سبب دخول كردن كنيزى كه به كسى بخشيده باشند در جائى كه رجوع كردن جايز باشد بيست و دوم فسخ بيع هر گاه بايع
(٢٨٤)