ميانه دو چشم وى را ببوسيد آنگاه او را به من داد مىگفت خداى خداى لعنت كند قومى را كه ايشان قاتلان تواند اى پسرك من صفيه مىگويد عرض كردم پدر و مادرم فداى تو باد كه وى را مىكشد؟ فرمود بازمانده گروه باغيان از بنى اميه لعنهم الله (1).
و ظاهر اينست كه لفظ لعنهم الله از حديث است.
ب - در (بحار الانوار) از (امالى) حديث كرده كه اسماء بنت عميس در شرح قصه ولادت امام مظلوم عليه السلام كه جملهاى از او را در اوائل كتاب در اثبات اينكه اطلاق لفظ ابن رسول بر آن جناب روا است شنيده اى (2) مىگويد چون حسين عليه السلام را به خدمت حضرت رسالت بردم روى با وى كرد و فرمود زودا كه براى تو خبرى باشد خدايا لعنت كن قاتل او را (3).
و هم در آن خبر است كه چون روز هشتم شد او را بگرفت و در كنار خود گذاشت و فرمود " يا ابا عبد الله عزيز علي " پس بگريست من عرض كردم پدر و مادرم فداى تو امروز و روز اول چنين كردى چه شده است؟ فرمود براى فرزندم مىگريم كه فئة باغيه كافره از بنى اميه وى را مىكشند خداى شفاعت مرا به ايشان نرساناد كسى او را مىكشد كه در دين ثلمه افكند، و به خداى كافر شود ثم قال:
" اللهم انى اسئلك فيهما ما سئلك ابراهيم في ذريته، اللهم احبهما واحب من يحبهما والعن من يبغضهما ملا السماء والارض " (4).
ج - در (بحار الانوار) از (مناقب ابن شهر آشوب) روايت كرده وى از ابن عباس حديث مىكند كه هند از عايشه خواستار شد كه تعبير رؤياى او را سؤال