طريق دوم:
بر مسلك علماى اهل سنت وفقه ايشان اگر چه ادله كه در اين باب ذكر مىكنيم بر طريقه شيعه نيز حجتند، ولى چون در طريق اول ذكر ما به الاختصاص مقصود بود از اين اغماض كرديم، و بر اين مسلك دو نوع دليل است: يكى قرآن و ديگرى احاديث ايشان و اين قسم ثانى اگر چه اصل در آنها كذب و افتراء است چنانچه بملاحظه حالات رجال ونقله اخبار ايشان كه نواصب و خوارج ووضاعين وكذابين بوده اند معلوم مىشود، چه اينطايفه اصل كذب ومعدن وضع وينبوع افتراء و منشأ اباطيل ومبدء اضاليل هستند، چنانچه به حمد الله شطرى از اين در كتب شيعه مثل (نصرة المؤمنين) فاضل مؤيد وسيف مهند ميرزا محمد مهدى قدس سره و (استقصاء الافحام) سيد جليل نبيل مرتضى الامم مولوى معاصر مير حامد حسين - جعل الله له من رحمته كفلين - به بيان وافي وبرهان كافي مذكور است ولى نظر به اينكه ما در اصول ممهد كرده ايم كه مطلق خبر موثوق الصدور اگر چه از كذاب ووضاع باشد حجت است، و اخبار اين طايفه كه در فضايل اهل بيت است بملاحظه اينكه بر عداوت ايشان مجبولند يا مجبور البته محفوف بقراين صدق است چنانچه گفتهاند: