كه موجب تفضل مىشود و از خواص اجسام است و اشتقاق رحم از او است چه منعظف است بر آنچه در او است و اطلاق او بر واجب تعالى مثل ساير عوارض اجسام از غضب و رضا و جز اينها بر دو و چه ممكن است يكى آنچه شهيد سعيد قدس سره در (قوعد) فرموده، و جماعتى از اهل تحقيق با او مساعدت فرموده اند كه اسماء الله تعالى مأخوذ از غاياتى هستند كه افعالند نه از مبادى كه انفعالند (1) و حاصل اين كلام آنكه اين اوصاف را كه ملاحظه مىكنيم مبادى دارند كه راجع به تأثرات و عوارض اجسام است مثل حيا، كه مثلا انفعال نفس است در مقام مخصوص و ثمرات و آثارى دارند كه از مقوله فعل و تأثير هستند از قبيل فضل و احسان در خصوص محل سؤال، و اين الفاظ را به اعتبار ثانى استعمال مىكنند نه به اعتبار اول، پس حقيقت الفاظ مذكوره در نتايج مخصوصه با قطع نظر از اسباب و علل طبيعيه آنها استعمال مىشوند، و بنابر اين جميع اين الفاظ در اين مقام مجازند.
و ديگرى آنچه جماعتى از اكابر محققين قائل شده اند و تحرير او آنست كه معنى واحد به اعتبار اختلاف نشئات و تعدد مواطن، لوازم مختلفه پيدا مىكند بلكه خود حقايق مختلفه مىشود، با اينكه معنى عام مشتركى بين جميع مراتب باشد كه لفظ اسم آن معنى عام باشد مثل علم كه در ماها عرض است، و اسباب و علل و لوازم متعدده دارد كه هر كه از افق ما متعالى باشد از آن امور منزه است و در عالم عقول و نفوس جوهر است، و در واجب تعالى نه جوهر و نه عرض بلكه عين ذات مقدسه متعاليه از شوائب اعدام و نقايص است - جل ذكره